English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
several covenants U تعهدات انفرادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
engagements U تعهدات
obligations U تعهدات
obligation U تعهدات
engagement U تعهدات
committment U تعهدات
law of obligations U حقوق تعهدات
termination of obligations U سقوط تعهدات
capital commitment U تعهدات مالی
bank liabilities U تعهدات بانکی
carry out the obligations U اجرای تعهدات
employer's liability U تعهدات کارفرما
primery obligation U تعهدات اولیه
net obligations U جمع کل تعهدات
liabilities and responsibilities U تعهدات و مسئوولیتها
net obligations U تعهدات کلی
unlimited liability U تعهدات نامحدود
secondary obligation U تعهدات ثانویه
admission of liability U پذیرش تعهدات
several covenants U تعهدات جداگانه
nonfulfilment U عدم انجام تعهدات
obligations incurred U تعهدات پرداخت شده
interstate engagments U تعهدات بین الدول
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
public liability insurance U بیمه تعهدات عمومی
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
individual U انفرادی
singularity U انفرادی
single U انفرادی
individuals U انفرادی
single life U انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
individualized instruction U اموزش انفرادی
single tax U مالیات انفرادی
solitany confinment U حبس انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
spades U بیل انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
individualism U حالت انفرادی
singles U مسابقه انفرادی
spade U بیل انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
cells U زندان انفرادی
cell U زندان انفرادی
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
play U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
solo U تک خوانی بطور انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
individuate U فرد کردن انفرادی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com