Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aerosol
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
aerosols
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspensions
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
liquidize
U
بصورت مایع دراوردن
liquidises
U
بصورت مایع دراوردن
liquidizing
U
بصورت مایع دراوردن
liquidising
U
بصورت مایع دراوردن
liquidizes
U
بصورت مایع دراوردن
liquidized
U
بصورت مایع دراوردن
liquidised
U
بصورت مایع دراوردن
nitro
U
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
U
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography
U
کروماتوگرافی مایع- مایع
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
hangs
U
تعلیق
hang
U
تعلیق
interruption
U
تعلیق
interruptions
U
تعلیق
suspensions
U
تعلیق
suspension
U
تعلیق
abeyance
U
تعلیق
deep freezes
U
تعلیق
deep freeze
U
تعلیق
pendency
U
تعلیق
suspense
U
تعلیق
cardanic suspension
U
تعلیق کاردان
stay of proceedings
U
تعلیق دادرسی
suspensive
U
تعلیق معلق
suspensive
U
درحال تعلیق
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
suspension
U
ایست تعلیق
four point suspension
U
تعلیق چهارنقطهای
remainder
U
حالت تعلیق
colloidal suspension
U
تعلیق کلوییدی
suspensions
U
ایست تعلیق
spring suspension
U
تعلیق فنری
hanging prevention
U
ممانعت از تعلیق
suspense
U
درحال تعلیق
lay off
U
تعلیق کارگر
engine mounting
U
تعلیق موتور
abeyance or adeyancy
U
تعلیق تعویق
precipitable
U
تعلیق پذیر
precipitant
U
تعلیق شدنی
probation
U
تعلیق مجازات
reprieval
U
تعلیق مجازات
reduction to absurdity
U
تعلیق به محال
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
reductio ad absurdum
U
تعلیق بامر محال
front wheel suspension
U
تعلیق چرخهای جلو
hoisting
U
دستگاه تعلیق جرثقیل
emulsified
U
بحالت تعلیق دراوردن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
emulsifying
U
بحالت تعلیق دراوردن
emulsifies
U
بحالت تعلیق دراوردن
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
to be in suspension
U
در حالت تعلیق بودن
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
emulsify
U
بحالت تعلیق دراوردن
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
suspensor
U
موجب تعلیق نگاهدارنده
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
front axle suspension
U
اویزش یا تعلیق اکسل جلو
suspending
U
معلق کردن تعلیق دادن
suspend
U
معلق کردن تعلیق دادن
torsion bar
U
بار پیچشی اهرم تعلیق
privation
U
محروم سازی تعلیق مقام
privations
U
محروم سازی تعلیق مقام
suspends
U
معلق کردن تعلیق دادن
stultification
U
تعلیق بمحال احمق ساختن
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
suspending
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
buggie
U
بوگی دستگاه تعلیق جلو توپ
suspends
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspend
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
suspension strap
U
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
pomegrenate design
U
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
probation officers
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
liquid
U
مایع
aneroid
U
بی مایع
liquids
U
مایع
fulidal
U
مایع
waters
U
مایع
liquid/gas separator
U
مایع
watered
U
مایع
water
U
مایع
steepest
U
مایع
fluidal
U
مایع
watering
U
مایع
steep
U
مایع
liquid nitrogen
U
نیتروژن مایع
vitrous humor
U
مایع زجاجیه
cryogenic liquid
U
مایع سرمازا
cutback bitumen
U
قیر مایع
deicer
U
مایع ضدیخ
furfuraldehyde
U
مایع الدئیدی
water glass
U
شیشه مایع
liquid foundation
U
کرم مایع
grume
U
مایع چسبناک
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
battery liquid
U
مایع باتری
sealing liquid
U
مایع اب بندی
absorption liquid
U
مایع جذب
out back
U
چسب مایع
silicate of soda
U
شیشه مایع
sodium metasilicate
U
شیشه مایع
sodium silicate
U
شیشه مایع
lox
U
اکسیژن مایع
soluble glass
U
شیشه مایع
spinal fluid
U
مایع نخاعی
liquified petroleum gas
U
گاز مایع
liquidly
U
بشکل مایع
liquidity index
U
اندیس مایع
semiliquid
U
مایع چسبنده
semiliquid
U
مایع غلیظ
paraffin oil
U
پارافین مایع
condensation
U
مایع کردن
pool cathode
U
کاتد مایع
pool rectifier
U
لامپ مایع
pool tube
U
لامپ مایع
pool cathode tube
U
لامپ مایع
mercury pool tube
U
لامپ مایع
semifluid
U
نیم مایع
semiliquid
U
نیمه مایع
subaqueous
U
زیر مایع
liquid state
U
حالت مایع
liquid ammonia
U
امونیاک مایع
liquid air
U
هوای مایع
liquescent
U
مایع شونده
antidim
U
مایع ضد تشکیل مه
liquescence
U
مایع شدگی
liquid gas
U
گاز مایع
liquefied gas
U
گاز مایع
liquefaction
U
مایع شدن
liquefaction
U
تبدیل به مایع
developer liquid
U
مایع فهور
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
liquid soap
U
صابون مایع
liquid propellant
U
سوخت مایع
liquid propellant
U
خرج مایع
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
liquid hydrogen
U
هیدروژن مایع
liquid hydrates
U
مایع هیدراتها
liquid glass
U
شیشه مایع
liquid fuel
U
سوخت مایع
liquefacient
U
مایع کننده
glues
U
چسب مایع
sop
U
غذای مایع
sops
U
غذای مایع
solvent
<adj.>
U
مایع محلل
glue
U
چسب مایع
liquid crystals
U
کریستال مایع
liquid crystal
U
کریستال مایع
glueing
U
چسب مایع
gluing
U
چسب مایع
dissolving
<adj.>
U
مایع محلل
fluid
U
مایع متحرک
fluids
U
مایع متحرک
solvents
U
مایع محلل
resolvent
<adj.>
U
مایع محلل
condensation
U
مایع کردن گاز
dunked
U
در مایع فرو کردن
fluidization
U
تبدیل به مایع شدن
dunking
U
در مایع فرو کردن
dunk
U
در مایع فرو کردن
gas liquid partitions chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- مایع
slow curing cutback
U
قیر مایع دیرگیر
filtrate
U
مایع زیر صافی
gas liquid chromatography
U
کروماتوگرافی مایع گاز
fluidize
U
تبدیل به مایع کردن
supercooled liquid
U
مایع ابر سرد
superheated liquid
U
مایع ابر گرم
cn solution
U
گازاشک اور مایع
soldering fluid
U
مایع لحیم کاری
csf
U
مایع مغزی- نخاعی
cerebro spinal fluid
U
مایع مغزی- نخاعی
flammable liquid
U
مایع اشتعال پذیر
out back
U
مایع روان شده
rapid curing cutback
U
قیر مایع زودگیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com