English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
priggism U تعصب سخت مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dogmatism U تعصب مذهبی
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
religiosity U تعصب مذهبی
Other Matches
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
prepossession U تعصب
unprejudiced U بی تعصب
zealotry U تعصب
prejudice U تعصب
prejudices U تعصب
peninsularity U تعصب
narrow minddedness U تعصب
indfferent U بی تعصب
partisanship U تعصب
fixed idea U تعصب
dispassionate U بی تعصب
fanaticism U تعصب
open-minded U بی تعصب
preconceptions U تعصب
preconception U تعصب
bigotry U تعصب
partiality U تعصب غرض
party spirit U تعصب حزبی
fanatically U از روی تعصب
intolerancy U تعصب ناتوانی
passion U تعصب شدید
zeal U گرمی تعصب
intolerance U تعصب ناتوانی
biases U طرفداری تعصب
racial prejudice U تعصب نژادی
bias U طرفداری تعصب
Please be unbiased(fair,objective). U تعصب بخرج ندهید
jingoism U وطن پرستی با تعصب
chauvinism U تعصب در وطن پرستی
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
porenotion U تعصب بلا تصور
To be biased (prejudiced). U درمورد چیزی تعصب داشتن
chauvinism U میهن پرستی از روی تعصب
pragmatism U تعصب دراثبات عقیده خود
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
prejudice agaiast a person U غرض نسبت بکسی از روی تعصب
bigotry U سرسختی درعقیده عمل تعصب امیز
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
Zeal without knowledge is a runaway horse . <proverb> U جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
religious U مذهبی
churchgoer U مذهبی
churchgoers U مذهبی
churchly U مذهبی
religiose U مذهبی بودن
R.E U تحصیلات مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
missionary U مبلغ مذهبی
semireligious U نیمه مذهبی
religious tenets U عقاید مذهبی
neologize U مذهبی بودن
service book U کتب مذهبی
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
religionism U غیرت مذهبی
religious matters U مسائل مذهبی
religious rites U شعائر مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
converter U مبلغ مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
ritual U تشریفات مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
revival U جنبش مذهبی
sects U فرقه مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
sect U فرقه مذهبی
guru U معلم مذهبی
devout U مذهبی عابد
gurus U معلم مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
tenet U متعقدات مذهبی
spirituality U روحیه مذهبی
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
wowser U مذهبی و خرده گیر
pauli U اصول مذهبی پولس
rite U مراسم تشریفات مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
psalter U سرود مذهبی مزامیر
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
taboo U منع یانهی مذهبی
traditor U خائن در امر مذهبی
tabu U منع یانهی مذهبی
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
holyday U روز تعطیل مذهبی
crusades U جنگ مذهبی نهضت
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
revivalism U اصول بیداری مذهبی
crusading U جنگ مذهبی نهضت
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
synods U مجلس منافره مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
psalm U سرود مذهبی خواندن
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
psalms U سرود مذهبی خواندن
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
crusade U جنگ مذهبی نهضت
cantor U اواز خوان مذهبی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
druze U یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
revealed religion U مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
lay rezder U عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
sodalist U عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
hymnals U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
hymnal U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
religiosity U مجلس عبادت مجلس مذهبی
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com