Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
block definition
U
تعریف بلوک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
block length
U
درازای بلوک طول بلوک
default
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
monoliths
U
بلوک
districts
U
بلوک
blocks
U
بلوک
nested block
U
بلوک تو در تو
district
U
بلوک
block
U
بلوک
blocked
U
بلوک
monolith
U
بلوک
block header
U
سر بلوک
parish
U
بلوک
bloc
U
بلوک
canton
U
بلوک
cantons
U
بلوک
parishes
U
بلوک
blocs
U
بلوک
cylinder block
U
بلوک سیلندر
blocks
U
بلوک سیمانی
en bloc
U
دریک بلوک
arrow block
U
بلوک پیکانی
block
U
بلوک سیمانی
block
U
بلوک ساختن
deblocking
U
از بلوک دراوردن
block diagram
U
بلوک دیاگرام
end of block
U
پایان یک بلوک
block protection
U
حفافت بلوک
block operation
U
عملیات بلوک
block move
U
جابجایی بلوک
block move
U
انتقال بلوک
block transfer
U
انتقال بلوک
anchor
U
لنگر بلوک
blocked
U
بلوک سیمانی
anchors
U
لنگر بلوک
blocks
U
بلوک ساختن
control block
U
بلوک کنترل
anchoring
U
لنگر بلوک
sprite
U
یک بلوک از پیکسل ها
radius block
U
بلوک شعاعی
dosseret
U
بلوک سه بعدی
storage block
U
بلوک ذخیره
roughed slab
U
بلوک کوچک
radium block
U
بلوک شعاعی
mastic blocks
U
بلوک قیری
form block
U
بلوک فرمکاری
blocked
U
بلوک ساختن
engine block
U
بلوک موتور
eob
U
پایان یک بلوک
fuse block
U
بلوک فیوز
erratic block
U
بلوک نامنظم
blocking
U
بلوک بندی
bins
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
erratic block
U
بلوک جابجا شونده
block lining
U
پوشش با بلوک سیمانی
block graphics
U
نگاره سازی بلوک
bin
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
blocking factor
U
فاکتور بلوک بندی
corps de logis
U
[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
comecon
U
گروه تجاری بلوک شرق
to walk around the block
U
دور بلوک خیابان راه رفتن
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
boss formerly boce
U
[بلوک منبت کاری شده برجسته]
cyclopean
U
[معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
dou
U
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
comkplimentarily
U
با تعریف
descriptions
U
تعریف
description
U
تعریف
extolment
U
تعریف
portrayal
U
تعریف
portrayals
U
تعریف
circumscription
U
تعریف
definiens
U
تعریف
complimenting
U
تعریف
cell definition
U
تعریف سل
definitions
U
تعریف
quality
U
تعریف
complimented
U
تعریف
definition
U
تعریف
compliments
U
تعریف
compliment
U
تعریف
explanation
U
تعریف
explanations
U
تعریف
qualities
U
تعریف
macro definition
U
درشت تعریف
emblazon
U
تعریف کردن
complimenting
U
تعریف کردن از
complimented
U
تعریف کردن از
extoll
U
تعریف کننده
extoller
U
تعریف کننده
compliment
U
تعریف کردن از
field definition
U
تعریف فیلد
depictions
U
نگارش تعریف
depiction
U
نگارش تعریف
the d. article
U
حرف تعریف
anarthrous
U
بی حرف تعریف
data definition
U
تعریف داده
praised
U
تعریف کردن
praises
U
تعریف کردن
praise
U
تعریف کردن
undefined
U
تعریف نشده
praising
U
تعریف کردن
contextual definition
U
تعریف ضمنی
unreel
U
تعریف کردن
circular definition
U
تعریف دوری
compliments
U
تعریف کردن از
definition of a problem
U
تعریف یک برنامهThe
definable
U
تعریف پذیر
to crack up
U
تعریف کردن
define
U
تعریف کردن
defined
U
تعریف کردن
operational definition
U
تعریف عملیاتی
exponents
U
تعریف کننده
exponent
U
تعریف کننده
traducing
U
تعریف کردن
traduces
U
تعریف کردن
traduced
U
تعریف کردن
traduce
U
تعریف کردن
glorifying
U
تعریف کردن
glorify
U
تعریف کردن
glorifies
U
تعریف کردن
recounts
U
تعریف کردن
recounting
U
تعریف کردن
recounted
U
تعریف کردن
recount
U
تعریف کردن
problem definition
U
تعریف مسئله
defines
U
تعریف کردن
nosography
U
تعریف امراض
macro definition
U
تعریف ماکرو
recitation
U
تعریف موضوع
recitations
U
تعریف موضوع
job definition
U
تعریف برنامه
honorable
U
شایان تعریف
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
complimentary
U
تعریف امیز
article
U
حرف تعریف
macro difinition
U
درشت تعریف
articles
U
حرف تعریف
defining
U
تعریف کردن
say a good word for
U
تعریف کردن
self aggrandizement
U
تعریف از خود
dd statement
U
دستور تعریف داده
dimensioning
U
تعریف اندازه چیزی
ddl
U
زبان تعریف داده
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
self flattering
U
تعریف کننده از خود
defined function
U
تابع تعریف شده
definite a
U
The حرف تعریف چون
system v interface definition
U
تعریف میانجی سیستم 5
self applauding
U
تعریف کننده از خود
self prasise
U
خودفروشی تعریف از خود
predefined
U
از پیش تعریف شده
partially defined
U
پاره تعریف شده
data description language
U
زبان تعریف داده
data definition statement
U
حکم تعریف داده ها
indefinable
U
غیر قابل تعریف
redefining
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
indefinably
U
غیر قابل تعریف
clear-cut
U
درست تعریف شده
domain of definition
U
دامنه تعریف
[ریاضی]
data definition language
U
زبان تعریف داده ها
portraiture
U
پیکر نگاری تعریف
undefined entry
U
فقره تعریف نشده
undefined label
U
برچسب تعریف نشده
user defined
U
تعریف یا انتخاب کاربر
well defined function
U
تابع خوش تعریف
Defined depth finder
U
تعریف عمق یاب
To blow ones own trumpet.
U
از خود تعریف کردن
cylinder block boring machine
U
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
predefined function
U
تابع از پیش تعریف شده
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
predefined process
U
فرایند از پیش تعریف شده
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
to plaster any one with praise
U
تعریف زیادبار کسی کردن
user defined
U
تعریف شده توسط کاربر
He Spoke very highly of you.
U
از شما خیلی تعریف می کرد
accuracy
U
تعریف دقیق تر خواهد بود
expressions
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
self congratulation
U
تعریف از خود تجلیل نفس
expression
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
self applause
U
تعریف وتمجید از خود خودستایی
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
predefined process symbol
U
علامت فرایند از پیش تعریف شده
He told us what the score was.
U
جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
Do you know the definition (meaning) of this word?
U
تعریف این لغت رامی دانید ؟
self aggrandizing
U
تعریف کننده از مقام خود خودبزرگساز
redefinable
U
انچه مجددا قابل تعریف است
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
predefined process symbol
U
نماد فرایند از پیش تعریف شده
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com