English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
modifier U تعدیل کننده
modifiers U تعدیل کننده
escalator U تعدیل کننده
escalators U تعدیل کننده
moderator U تعدیل کننده
moderators U تعدیل کننده
regulator U تعدیل کننده
regulators U تعدیل کننده
coordinator U تعدیل کننده
modulator U تعدیل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
damper U عایق تعدیل کننده
adapters U جرح و تعدیل کننده
adaptor U جرح و تعدیل کننده
adaptors U جرح و تعدیل کننده
adapter U جرح و تعدیل کننده
compensating winding U سیم پیچ تعدیل کننده
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
g.d.p deflator U تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
moderator variable U متغیر تعدیل کننده
modification factor U ضریب تعدیل کننده
Other Matches
equalize U تعدیل
regulation U تعدیل
equalized U تعدیل
equalised U تعدیل
equalising U تعدیل
modulation U تعدیل
equalizing U تعدیل
equalizes U تعدیل
equalises U تعدیل
levelling U تعدیل
equation of payments U تعدیل
editing U تعدیل
adjustment U تعدیل
adjustments U تعدیل
qualification U تعدیل
damping U تعدیل
modification U تعدیل
modulates U تعدیل کردن
modulating U تعدیل کردن
regulable U قابل تعدیل
modifying U جرح و تعدیل
demand accommodation U تعدیل درخواستها
measure U تعدیل کردن
modulate U تعدیل کردن
modifying U تعدیل کردن
price adjustment U تعدیل قیمت
stock adjustment U تعدیل موجودی
adjusts U تعدیل کردن
adjusting U تعدیل کردن
regulator U الت تعدیل
modify U جرح و تعدیل
modify U تعدیل کردن
modifies U تعدیل کردن
regulators U الت تعدیل
adjustable U تعدیل پذیر
realigned U تعدیل کردن
realign U تعدیل کردن
realigns U تعدیل کردن
regulate U تعدیل کردن
regulated U تعدیل کردن
regulates U تعدیل کردن
realigning U تعدیل کردن
adapt تعدیل کردن
lump sum redistribution U تعدیل یکجا
partial adjustment U تعدیل جزئی
regulating U تعدیل کردن
dampen U تعدیل کردن
dampened U تعدیل کردن
modified U تعدیل شده
dampening U تعدیل کردن
collimate U تعدیل کردن
dampens U تعدیل کردن
adjust تعدیل کردن
readjust U دوباره تعدیل
address adjustment U تعدیل نشانی
adjustment method U روش تعدیل
sight reduction U تعدیل رصد
readjusting U دوباره تعدیل
corrector magnet U اهنربای تعدیل کن
modifies U جرح و تعدیل
readjusts U دوباره تعدیل
method of adjustment U روش تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
reduction to the meridian U تعدیل به نصف النهار
adaptable U قابل جرح و تعدیل
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
sumptuary U وابسته به تعدیل هزینه
reduced form U فرم تعدیل شده
maladjustment U تعدیل وتنظیم غلط
adapted U جرح و تعدیل شده
maladjustments U تعدیل وتنظیم غلط
modificatory U متضمن تعدیل یااصلاح
bunker adjustment factor U ضریب تعدیل سوخت
baf U ضریب تعدیل سوخت
coordinate U تعدیل کردن هم پایه
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
adjustable dimension U بعد تعدیل پذیر
strongback U الوار تعدیل ناو
trammel U تعدیل کردن بدام افتادن
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
emergency complement U تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
caf U ضریب تعدیل نرخ پول
cac U هزینه تعدیل نرخ ارز
adjustments U الت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment آلت تعدیل اسباب تنظیم
trammel U الت ترسیم بیضی تعدیل
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
degaussing U تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
streamliner U قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
adapting U تعدیل کردن اقتباس کردن
moderates U اداره کردن تعدیل کردن
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
moderated U اداره کردن تعدیل کردن
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
adapts U تعدیل کردن اقتباس کردن
moderate U اداره کردن تعدیل کردن
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
moderating U اداره کردن تعدیل کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com