Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
devise
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devised
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devising
U
تعبیه کردن وصیت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
will
U
وصیت وصیت نامه
willed
U
وصیت وصیت نامه
wills
U
وصیت وصیت نامه
testament
U
وصیت نامه
testaments
U
وصیت نامه
intestate
U
فاقد وصیت نامه
testaments
U
تدوین وصیت نامه
testamentary
U
وابسته به وصیت نامه
intestacy
U
نداشتن وصیت نامه
administration of a will
U
اجرای وصیت نامه
testament
U
تدوین وصیت نامه
testacy
U
تهیه وتدوین وصیت نامه
republication of will
U
اعاده اعتبار وصیت نامه
d. will
U
پیش نویس یا وصیت نامه
probate
U
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
probate
U
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
holograph
U
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs
U
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
inserting
U
تعبیه کردن
contrive
U
تعبیه کردن
contrived
U
تعبیه کردن
insert
U
تعبیه کردن
contrives
U
تعبیه کردن
contriving
U
تعبیه کردن
embeds
U
تعبیه کردن
embed
U
تعبیه کردن
work out
U
تعبیه کردن
inserts
U
تعبیه کردن
improvises
U
انا ساختن تعبیه کردن
improvise
U
انا ساختن تعبیه کردن
improvising
U
انا ساختن تعبیه کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
bequeaths
U
وصیت کردن
hand down
<idiom>
U
وصیت کردن
willed
U
وصیت کردن
bequeathing
U
وصیت کردن
bequeathed
U
وصیت کردن
will
U
وصیت کردن
bequeath
U
وصیت کردن
to make one's will
U
وصیت کردن
making a will
U
وصیت کردن
make a will
U
وصیت کردن
make one's will
U
وصیت کردن
wills
U
وصیت کردن
to nuncupate a will
U
زبانی وصیت کردن
testate
U
وصیت کردن شهادت دادن
intestate
U
کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
intestable
U
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
shifts
U
تعبیه
inserting
U
تعبیه
insert
U
تعبیه
inserts
U
تعبیه
improvisation
U
تعبیه
lash up
U
تعبیه
shift
U
تعبیه
shifted
U
تعبیه
appliance
U
تعبیه
appliances
U
تعبیه
embedding
U
تعبیه
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
engaged
<adj.>
U
تعبیه شده
shebang
U
ابتکار تعبیه
devisable
U
تعبیه کردنی
insertion
U
جاسازی تعبیه
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
embeded command
U
فرمان تعبیه شده
embedded systems
U
سیستمهای تعبیه شده
bulit in check
U
تست تعبیه شده
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
built in fonts
U
شکل حروف تعبیه شده
foundation joint
U
درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
lipping
U
قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
improviser
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
injunctions
U
وصیت
testament
U
وصیت
testaments
U
وصیت
injunction
U
وصیت
bequest
U
وصیت
bequests
U
وصیت
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
kerb inlet
U
روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
improvisor
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
presumptive address
U
آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
testate
U
دارای وصیت
wills
U
وصیت وصیتنامه
testate
U
وصیت کرده
testamentary
U
وصیت شده
intestate
U
بدون وصیت
testator
U
وصیت کننده
intestate
U
متوفای بی وصیت
possessory will
U
وصیت تملیکی
wills
U
وصیت وصایا
nuncupative will
U
وصیت شفاهی
testamentary
U
مطابق با وصیت
will
U
وصیت وصیتنامه
he died intestate
U
بی وصیت مرد
willed
U
وصیت وصایا
contractual will
U
وصیت عهدی
willed
U
وصیت وصیتنامه
will
U
وصیت وصایا
universal legacy
U
وصیت مطلق
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
will
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
intestate death
U
موت بدون وصیت
wills
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
willed
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
Old Testament
U
پیمان یا وصیت قدیم
intestacy
U
فوت پیش از وصیت
law of succession
U
حقوق ارث و وصیت
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
type front
U
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
testate
U
متوفایی که وصیت کرده باشد
demise
U
انتقال دادن مال با وصیت
begueath
U
تملیک مال به وسیله وصیت
intestate
U
کسی که بدون وصیت می میرد
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to give notice to quit
[one's residence]
U
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
slots
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
hard sectored
U
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
devises
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
billeted
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
gavelkind
U
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
penny in the slot
U
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
nuncupative will
U
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
restraint of marriage
U
شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
epistle
U
نامه
manifesting
U
نامه
carrier
U
نامه بر
manifests
U
نامه
breve
U
نامه
epistles
U
نامه
letters
U
نامه
carriers
U
نامه بر
correspoundence
U
نامه ها
letter
U
نامه
manifested
U
نامه
post boy
U
نامه بر
manifest
U
نامه
affidavits
U
سوگند نامه
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
liturgies
U
مناجات نامه
summonsing
U
ابلاغ نامه
summonses
U
ابلاغ نامه
summonsed
U
ابلاغ نامه
prayer books
U
نماز نامه
road book
U
راه نامه
confession
U
اعتراف نامه
decameron
U
داستان نامه
prayer book
U
نماز نامه
confessions
U
اعتراف نامه
safe conducts
U
امان نامه
family tree
U
شجره نامه
safe conduct
U
امان نامه
safe-conducts
U
امان نامه
summons
U
ابلاغ نامه
family trees
U
نسب نامه
billeting
U
اجازه نامه
credential
U
استوار نامه
affidavit
قسم نامه
epics
U
رزم نامه
epic
U
رزم نامه
agreements
U
موافقت نامه
open letters
U
نامه سر گشاده
billeted
U
اجازه نامه
billet
U
اجازه نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com