English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
baiter U تطمیع و وسوسه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suggestive U دلالت کننده وسوسه امیز
temptations U وسوسه
temptation U وسوسه
tempter U وسوسه گر
tantalizingly U وسوسه انگیز
humorously U از روی وسوسه
temptress U وسوسه آفرین
tempting U وسوسه انگیز
tantalizing U وسوسه انگیز
seductress U وسوسه آفرین
resist temptation U وسوسه نشدن
come-ons U اشارهی وسوسه آمیز
come-on U اشارهی وسوسه آمیز
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
temptable U فریفته شدنی وسوسه پذیر
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
allurement U تطمیع
put up to <idiom> U وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
vamp U بالبداهه گفتن و یا ساختن وسوسه و از راه بدرکردن
apprehensiveness U هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
bribed U تطمیع کردن
luring U وسیله تطمیع
luring U فریب تطمیع
buy off U تطمیع کردن
lures U وسیله تطمیع
lured U فریب تطمیع
lured U وسیله تطمیع
baited U مایه تطمیع
bribe U تطمیع کردن
bribes U تطمیع کردن
lure U فریب تطمیع
lures U فریب تطمیع
gudgeon U وسیله تطمیع
bait U مایه تطمیع
lure U وسیله تطمیع
baits U مایه تطمیع
decoyed U وسیله تطمیع
decoying U وسیله تطمیع
buys U تطمیع کردن
buy U تطمیع کردن
decoy U وسیله تطمیع
bribing U تطمیع کردن
decoys U وسیله تطمیع
enticed U تطمیع بدام کشیدن
bribing U تطمیع کردن رشوه
bribed U تطمیع کردن رشوه
entices U تطمیع بدام کشیدن
entice U تطمیع بدام کشیدن
allure U تطمیع کردن شیفتن
bribes U تطمیع کردن رشوه
bribe U تطمیع کردن رشوه
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
suborn U به وسیله تطمیع به کار بد یاگواهی دروغ وادار کردن
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
incorruptibly U با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvent U اب کننده
bender U خم کننده
ear-splitting U کر کننده
attacking U تک کننده
refuser U رد کننده
hoppers U لی لی کننده
doers U کننده
trackers U پی کننده
rebutter U رد کننده
refutative U رد کننده
doer U کننده
fluxing oil U اب کننده
refutatory U رد کننده
solvents U اب کننده
commulator U یک سو کننده
prattfall U پچ پچ کننده
hopper U لی لی کننده
benders U خم کننده
syncopator U غش کننده
catterer U پچ پچ کننده
prater U پچ پچ کننده
jaberer U پچ پچ کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com