English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
okay U تصویب
approbation U تصویب
approval U تصویب
resolution U تصویب
resolutions U تصویب
ratification U تصویب
enactment U تصویب
enactments U تصویب
sanction U تصویب
sanctioned U تصویب
sanctioning U تصویب
sanctions U تصویب
ok U تصویب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
discountenance U تصویب نکردن
approbate U تصویب کردن
approvable U قابل تصویب
indorsation U تصویب نمودن
meet of approval of U به تصویب ..... رسیدن
imprimatur U تصویب پذیرش
approval of plan U تصویب نقشه
disapprobation U عدم تصویب رد
approvingly U تصویب شده
sanctioned U تصویب کردن
sanctioning U تصویب کردن
approved U تصویب شده
sanctions U تصویب کردن
sanction U تصویب کردن
to have approved U به تصویب رساندن
authorized <adj.> <past-p.> U تصویب شده
passed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> U تصویب شده
to meet the a of U به تصویب رسیدن
allow U تصویب کردن
grant U تصویب کردن
agreed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
allowed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
to be approved U به تصویب رسیدن
ratified U تصویب کردن
ratify U تصویب کردن
passes U تصویب شدن
disapprove U تصویب نکردن
passed U تصویب شدن
ratifying U تصویب کردن
disapproves U تصویب نکردن
passage U تصویب قطعه
allows U تصویب کردن
allowing U تصویب کردن
allow U تصویب کردن
resolute U تصویب کردن
ratifies U تصویب کردن
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
pass U تصویب شدن
approving U تصویب کردن
subscribing U تصویب کردن
subscribes U تصویب کردن
subscribed U تصویب کردن
subscribe U تصویب کردن
disapproval U عدم تصویب
passages U تصویب قطعه
ratification U تصدیق و تصویب
act U تصویب نامه
acted U تصویب نامه
approve U تصویب کردن
approves U تصویب کردن
passes U گذراندن تصویب شدن
subject to your approval U موکول به تصویب شما
subject to your approval U اگرشما تصویب نمایید
the royol a U تصویب یاصحه همایونی
pass U گذراندن تصویب شدن
passed U گذراندن تصویب شدن
reenactment U تصویب مجدد قانون
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
order in council U تصویب نامه دولتی
disapprove U رد کردن تصویب نکردن
disapproves U رد کردن تصویب نکردن
voted U با اکثریت اراء تصویب کردن
enacting U تصویب کردن نمایش دادن
enacted U تصویب کردن نمایش دادن
enact U تصویب کردن نمایش دادن
passed U تصویب کردن قبول شدن
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
passes U تصویب کردن قبول شدن
deposit of instrument of ratification U ایداع اسناد دال بر تصویب
enacts U تصویب کردن نمایش دادن
instruments of ratification U اسناد دال بر تصویب و تصدیق
authorises U اختیار دادن تصویب کردن
authorize U اختیار دادن تصویب کردن
votes U با اکثریت اراء تصویب کردن
authorizes U اختیار دادن تصویب کردن
authorising U اختیار دادن تصویب کردن
vote U با اکثریت اراء تصویب کردن
pass U تصویب کردن قبول شدن
authorizing U اختیار دادن تصویب کردن
it depends on his approval U منوط به موافقت و تصویب اوست
unit price contract U قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
rogation U تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
two man rule U قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
copyright U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
ratified U قبول کردن تصویب کردن
ratifies U قبول کردن تصویب کردن
okay U تصویب کردن موافقت کردن
homologate U تصدیق کردن تصویب کردن
ok U تصویب کردن موافقت کردن
ratifying U قبول کردن تصویب کردن
ratify U قبول کردن تصویب کردن
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
lobby U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com