Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conceptive
U
تصور کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imaginal
U
تصور کردنی قابل تصور
imaginable
U
تصور کردنی قابل تصور
notion
U
تصور
supposition
U
تصور
vision
U
تصور
visions
U
تصور
imaginations
U
تصور
suppositions
U
تصور
ideas
U
تصور ها
presumptions
U
تصور
presumption
U
تصور
notional
U
تصور
notions
U
تصور
visualization
U
تصور
imagination
U
تصور
ideas
U
تصور
idea
U
تصور
fictions
U
تصور
fiction
U
تصور
conceptualization
U
تصور
imaginativeness
U
تصور
conception
U
تصور
tablature
U
تصور
supposal
U
تصور
concepts
U
تصور ها
fanciest
U
تصور
internal conception
U
تصور
fancy
U
تصور
fancies
U
تصور
fancied
U
تصور
conceptions
U
تصور
concept
U
تصور
brainchild
U
تصور
fancying
U
تصور
stereotyping
U
تصور قالبی
concepts
U
تصور کلی
conceivable
U
تصور کردنی
conceivability
U
قابلیت تصور
concept
U
تصور کلی
stereotypes
U
تصور قالبی
misconceptions
U
تصور غلط
misconception
U
تصور غلط
to get the idea
U
تصور کردن
imagine
U
تصور کردن
imagined
U
تصور کردن
imagines
U
تصور کردن
imagining
U
تصور کردن
picturing
U
تصور وصف
supposing
U
تصور کردن
supposes
U
تصور کردن
pictures
U
تصور وصف
suppose
U
تصور کردن
plot
U
رسم تصور
pictured
U
تصور وصف
picture
U
تصور وصف
whirligig
U
تصور واهی
if
U
فرض تصور
coneive
U
تصور کردن
phantasm
U
تصور خام
prefiguration
U
تصور قبلی
ween
U
تصور کردن
image
U
تصور خیالی
visions
U
خیال تصور
fancied
U
تصور کردن
ideate
U
تصور کردن
fancies
U
تصور کردن
plotted
U
رسم تصور
to picture to oneself
U
تصور کردن
fanciest
U
تصور کردن
legal fiction
U
تصور حقوقی
to form a notion
U
تصور کردن
plots
U
رسم تصور
inconceivable
U
تصور نکردنی
fancy
U
تصور کردن
inconceivable
U
تصور ناپذیر
the power of imagination
U
قوه تصور
fancying
U
تصور کردن
images
U
تصور خیالی
images
U
تصور سیما
stereotype
U
تصور قالبی
imaginative faculty
U
قوه تصور
psychological make up
U
تصور باطنی
unpremediated
U
تصور نشده
public image
U
تصور عمومی
image
U
تصور سیما
trow
U
تصور کردن
image force
U
قوه تصور
visionary
U
تصور غیرعملی
vision
U
خیال تصور
visionaries
U
تصور غیرعملی
poetical imagination
U
تصور شاعرانه
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
preconceive
U
قبلا تصور کردن
ideologist
U
متخصص علم تصور
pejudgement
U
تصدیق بلا تصور
porenotion
U
تصور پیش از وقت
prejudication
U
تصدیق بلا تصور
imaginably
U
بطور قابل تصور
idealization
U
تطبیق یا تطابق با تصور
porenotion
U
تعصب بلا تصور
misconceive
U
تصور غلط کردن
preconceptions
U
تصدیق بلا تصور
gimcrack
U
تصور واهی نخودهراش
incogitable
U
غیر قابل تصور
prefigured
U
از پیش تصور کردن
prefigures
U
از پیش تصور کردن
prejudgment
U
تصدیق بلا تصور
inconceivably
U
بطور غیرقابل تصور
prefigure
U
از پیش تصور کردن
supposable
U
تصور کردنی مفروض
prefiguring
U
از پیش تصور کردن
inconceivability
U
غیرقابل تصور بودن
to from an idea of something
U
چیزیرا تصور کردن
preconception
U
تصدیق بلا تصور
imaginative
U
دارای قوه تصور زیاد
i imagine he is my friend
U
من تصور میکنم او دوست من است
i imagine him to be my friend
U
من تصور میکنم که او دوست من است
prefiguration or prefigurement
U
تشبیه از پیش تصور قبلی
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
conceptualize
U
تصور یا اندیشه چیزی راکردن
approve
U
تصور اینکه چیزی خوب است
approving
U
تصور اینکه چیزی خوب است
tabula rasa
U
فکر ساده وبدون تصور اطفال
approves
U
تصور اینکه چیزی خوب است
ideally
U
بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
anthropomorphism
U
تصور شخصیت انسانی برای چیزی
idealism
U
خیال پرستی مسلک اصالت تصور
lycanthrope
U
کسی که تصور میکند گرگ شده است
lycanthropy
U
تصور این که شخصی تبدیل به گرگ شده
idegraphy
U
علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
think little of
<idiom>
U
تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
graphics
U
در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prejudging
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudged
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudge
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
ignisfatuus
U
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com