Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
project
U
تصورکردن تصویر کردن
projected
U
تصورکردن تصویر کردن
projects
U
تصورکردن تصویر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
wis
U
تصورکردن
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
refreshed
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshes
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
image
U
تصویر کردن
portrait
U
تصویر کردن
portraiture
U
تصویر کردن
portraits
U
تصویر کردن
image erection
U
راست کردن تصویر
image erection
U
درست کردن تصویر
raster fill
U
پر کردن محل تصویر
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
zooming
U
بزرگ و کوچک کردن تصویر
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
blurred
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
rectification
U
تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
focusing
U
واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
image formation
U
تولید تصویر تصویر
pictures
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picture
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
shadowmask
U
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
aperture mask
U
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
patterns
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
raster graphics
U
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
black writer
U
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
write black printer
U
چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
image
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
housekeeping
U
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
portraits
U
تصویر
image
U
تصویر
vignette
U
تصویر
skewing
U
تصویر کج
skew
U
تصویر کج
vignettes
U
تصویر
imagery
U
تصویر
picturing
U
تصویر
portrayals
U
تصویر
shape
U
تصویر
shapes
U
تصویر
icon
U
تصویر
portrayal
U
تصویر
portrait
U
تصویر
delineation
U
تصویر
icons
U
تصویر
pictures
U
تصویر
illustration
U
تصویر
illustrations
U
تصویر
ikons
U
تصویر
gratings
U
در تصویر
pictured
U
تصویر
scenography
U
تصویر
images
U
تصویر
afterimage
U
رد تصویر
picture
U
تصویر
projection
U
تصویر
projections
U
تصویر
grating
U
در تصویر
image line
U
خط تصویر
skews
U
تصویر کج
likenesses
U
تصویر
likeness
U
تصویر
ghost signal
U
تصویر دوگانه
raster
U
محل تصویر
form
U
تصویر وجه
folded picture
U
تصویر تا خورده
image speard
U
انتشار تصویر
composite video
U
تصویر ترکیبی
formed
U
تصویر وجه
ikons
U
پیکر تصویر
projections
U
افکنش تصویر
forms
U
تصویر وجه
holograms
U
تصویر سه بعدی
real image
U
تصویر حقیقی
double
U
تصویر قرینه
image formation
U
تصویر سازی
video generator
U
مولد تصویر
viewing screen
U
صفحه تصویر
affigy
U
تصویر برجسته
sharp image
U
تصویر واضح
projection
U
افکنش تصویر
sharp picture
U
تصویر واضح
snapshot
U
تصویر لحظهای
clear picture
U
تصویر واضح
sharp image
U
تصویر شفاف
virtual image
U
تصویر مجازی
clear picture
U
تصویر شفاف
sharp picture
U
تصویر شفاف
image processing
U
تصویر پردازی
image resolution
U
تجزیه تصویر
image response
U
پاسخ تصویر
picture element
U
سازه تصویر
picture element
U
عنصر تصویر
picture frequency
U
بسامد تصویر
image retention
U
ضبط تصویر
picture screen
U
صفحه تصویر
picture signal
U
علامت تصویر
image reversal
U
واژگونی تصویر
image registration
U
ترام تصویر
image registration
U
ثبت تصویر
image processing
U
پردازش تصویر
image quality
U
کیفیت تصویر
image ratio
U
نسبت تصویر
image ray
U
شعاع تصویر
picturesque
U
شایان تصویر
image ray
U
پرتو تصویر
picture signal
U
سیگنال تصویر
picture tube
U
لامپ تصویر
image speard
U
گسترش تصویر
image test
U
ازمایش تصویر
card image
U
تصویر کارت
image test
U
تست تصویر
image transformation
U
تبدیل تصویر
projection tube
U
لامپ تصویر
projection of a point
U
تصویر نقطه
body image
U
تصویر بدن
image transmission
U
انتقال تصویر
pixel
U
سلول تصویر
pix
U
تصویر یا تصویرها
image space
U
فضای تصویر
picture writing
U
تصویر نگاری
image reversal
U
نقض تصویر
image reversal
U
برگشت تصویر
image scale
U
مقیاس تصویر
image shape
U
کادر تصویر
image sharpness
U
ترام تصویر
image shift
U
جابجایی تصویر
image side
U
جهت تصویر
image source
U
منبع تصویر
imageless thought
U
تفکر بی تصویر
image potential
U
پتانسیل تصویر
hologram
U
تصویر سه بعدی
image converter
U
مبدل تصویر
image cintraction
U
انقباض تصویر
image cintraction
U
شکستگی تصویر
image contrast
U
کنتراست تصویر
image control
U
کنترل تصویر
image coordinates
U
مختصات تصویر
image deflection
U
انحراف تصویر
image changer
U
مبدل تصویر
image carrier
U
حامل تصویر
image brightness
U
روشنایی تصویر
icons
U
پیکر تصویر
icon
U
پیکر تصویر
image intensification
U
تقویت تصویر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com