English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Other Matches
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
verdict U تصمیم هیات منصفه
verdicts U تصمیم هیات منصفه
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
missions U هیات اعزامی هیات تبلیغی
mission U هیات اعزامی هیات تبلیغی
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
summings up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
regnal U سلطنتی
rial U سلطنتی
royal U سلطنتی
monarchical U سلطنتی
royal flag U پرچم سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
gentleman atarms U عضوگاردویژه سلطنتی
keep of the U مهردار سلطنتی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
sceptres U عصای سلطنتی
great seal U مهر سلطنتی
regalia U امتیازات سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
royal honor U درجه سلطنتی
monarchies U حکومت سلطنتی
scepter U عصای سلطنتی
equerries U اصطبل سلطنتی میراخور
equerry U اصطبل سلطنتی میراخور
monarchy constitutional U حکومت مشروطه سلطنتی
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
sceptered U دارای عصای سلطنتی
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
mission U هیات
corps U هیات
party U هیات
bodies U هیات
body U هیات
council U هیات
board U هیات
councils U هیات
missions U هیات
boarded U هیات
board of conciliation U هیات مصالحه
board of trutees U هیات امنا
board of trustee U هیات امناء
diplomatic corps U هیات دیپلماتیک
diplomatic corps U هیات سیاسی
juries U هیات منصفه
arbitral tribunal U هیات تحکیم
board of directors U هیات مدیره
board of directors U هیات نظار
juries U هیات داوران
legislature U هیات مقننه
legislatures U هیات مقننه
jury U هیات منصفه
jury U هیات داوران
governing body U هیات حاکمه
governing bodies U هیات حاکمه
the ministry U هیات وزیران
executive committee U هیات اجرایی
fact finding body U هیات تحقیق
legislative assembly U هیات مقننه
managing committee U هیات رئیسه
managing commission U هیات مدیره
managing committee U هیات مدیره
cabint U هیات وزرا
sovereign U هیات رئیسه
sovereigns U هیات رئیسه
selection board U هیات گزینش
delegations U هیات نمایندگان
directorates U هیات مدیره
directorate U هیات مدیره
cabinets U هیات دولت
cabinet U هیات دولت
delegation U هیات نمایندگان
executive committee U هیات رئیسه
consular corps U هیات کنسولی
deputation U هیات نمایندگان
council of ministers U هیات وزرا
deputations U هیات نمایندگان
council of ministers U هیات وزیران
executive commission U هیات رئیسه
executive commission U هیات مجریه
constituencies U هیات موکلان یک حوزه
grand juries U هیات منصفه عالی
chairman of the board of directors U رئیس هیات مدیره
officer U عضو هیات رئیسه
award U حکم هیات داوری
election of the committee U انتخابات هیات رئیسه
officers U عضو هیات رئیسه
diplomatic bady U هیات سیاسی نمایندگان
chairmen U رئیس هیات مدیره
grand jury U هیات منصفه عالی
forewoman U سخنگوی هیات منصفه
head of the mission U رئیس هیات اعزامی
constituency U هیات موکلان یک حوزه
law of pragnanz U قانون هیات گرایی
cabinet council U جلسه هیات وزیران
diplomatic body U هیات نمایندگان سیاسی
benches U هیات قضات محکمه
chairman U رئیس هیات مدیره
jury man U عضو هیات منصفه
member of the jury U عضو هیات منصفه
diplomatic corps U هیات نمایندگان سیاسی
bench U هیات قضات محکمه
juror U عضو هیات منصفه
awarding U حکم هیات داوری
awards U حکم هیات داوری
jurors U عضو هیات منصفه
foreman U سخنگوی هیات منصفه
foremen U سخنگوی هیات منصفه
verdict U رای هیات منصفه
verdicts U رای هیات منصفه
awarded U حکم هیات داوری
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
selections U دسته یا هیات انتخاب شده
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
selection U دسته یا هیات انتخاب شده
bar council U هیات مدیره کانون وکلا
challenging a juror U جرح عضو هیات منصفه
delegations U اعزام نماینده هیات نمایندگی
delegation U اعزام نماینده هیات نمایندگی
legislators U شارع عضو هیات مقننه
legislator U شارع عضو هیات مقننه
avows U تصمیم
resolutions U تصمیم
plucking U تصمیم
rulings U تصمیم
plucks U تصمیم
pluck U تصمیم
avow U تصمیم
decisions U تصمیم
avowing U تصمیم
ruling U تصمیم
plucked U تصمیم
irresolute U بی تصمیم
weak-kneed U بی تصمیم
will-power U تصمیم
resolution U تصمیم
weak kneed U بی تصمیم
resolve U تصمیم
decision U تصمیم
nonplus U بی تصمیم
determination U تصمیم
resolves U تصمیم
striking a jury U تعیین هیات منصفه با روش حذفی
oligrachy U هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
decide U تصمیم گرفتن
canon U : تصویبنامه تصمیم
joint resolution U تصمیم مشترک
canons U : تصویبنامه تصمیم
resolutely U از روی تصمیم
decision tree U درخت تصمیم
i made up my mind to U تصمیم گرفتم که ...
logical decision U تصمیم منطقی
make up one's mind U تصمیم گرفتن
resolved that ...... U تصمیم گرفته شد که
resolutions U نیت تصمیم
resolution U نیت تصمیم
special verdict U تصمیم ویژه
sewed up <idiom> U تصمیم گیری
to be resolved U تصمیم گرفتن
to take a d. U تصمیم گرفتن
undecidable U تصمیم ناپذیر
regnum U تصمیم مقتدرانه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com