Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
Other Matches
compensated
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensates
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensate
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
emend
U
تصحیح کردن درست کردن
emending
U
تصحیح کردن درست کردن
corrects
U
صحیح کردن تصحیح کردن
correcting
U
صحیح کردن تصحیح کردن
emends
U
تصحیح کردن درست کردن
correct
U
صحیح کردن تصحیح کردن
emended
U
تصحیح کردن درست کردن
corrects
U
تصحیح کردن
refine
U
تصحیح کردن
rectified
U
تصحیح کردن
refines
U
تصحیح کردن
proofreads
U
تصحیح کردن
rectifies
U
تصحیح کردن
correct
U
تصحیح کردن
proofread
U
تصحیح کردن
correcting
U
تصحیح کردن
red pencil
U
تصحیح کردن
emendate
U
تصحیح کردن
rectify
U
تصحیح کردن
proofreading
U
تصحیح کردن
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adaptive channel allocation
U
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
reconstituted
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
edited
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
controlling
U
نظارت کردن تنظیم کردن
aligned
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
controls
U
نظارت کردن تنظیم کردن
adjusting
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
aligning
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
to balance out
U
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
aligns
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
align
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
adjusts
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
range disk
U
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
to put in to shape
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
adjusts
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
calibrates
U
تنظیم کردن
tunes
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
set up
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
tune
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
formulated
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
regulates
U
تنظیم کردن
formulates
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
calibrate
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
regiments
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
text
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
texts
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
pre-set
U
از پیش تنظیم کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
tune up
U
موتور را تنظیم کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
pre-sets
U
از پیش تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم و میزان کردن
preset
U
از پیش تنظیم کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
spots
U
تنظیم تیر کردن
spot
U
تنظیم تیر کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
ranging
U
تنظیم تیر کردن
pre-setting
U
از پیش تنظیم کردن
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
zero
U
روی صفر تنظیم کردن
adjusts
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
zeros
U
روی صفر تنظیم کردن
zeroes
U
روی صفر تنظیم کردن
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pressurize
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pilot
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pilots
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurises
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
timing
U
تنظیم زمان عمل کردن موتور
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pressurizing
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
refile
U
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeroes
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
zero
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeros
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeroes
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zero
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeros
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
right justify
U
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
halving adjustment
U
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
to kern
U
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction
U
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com