Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
box defence
U
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
measure
U
مساحت بر حسب فوت مربع یا متر مربع که در اثر ضرب طور در عرض بدست می آید
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
acres
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
extends
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
knot density
U
چگالی گره
[تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
eisa
U
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
in self defence
U
برای دفاع
cheats
U
موضعگیری برای دفاع
cheated
U
موضعگیری برای دفاع
back checker
U
بازگشته برای دفاع
cheat
U
موضعگیری برای دفاع
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
dan
U
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
in defence of somebody
[something]
U
برای دفاع از کسی
[چیزی]
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
machined
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
machines
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
push ball
U
بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
venire facias tot matrons
U
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
machined
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
gestalt
U
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
lattice design
U
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
machine address
U
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
permanent
U
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
defense
U
دفاع وزارت دفاع
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
cartesian coordinates
U
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
square
U
مربع
chi square
U
مربع خی
rectangles
U
مربع
quadrangle
U
مربع
rectangle
U
مربع
sq
U
مربع
squaring
U
مربع
foursquare
U
مربع
squared
U
مربع
squares
U
مربع
quadrangular
U
مربع
quadrangles
U
مربع
mean square
U
یک مربع حسابی
squarish
U
تقریبا مربع
chi square distribution
U
توزیع مربع خی
whole brick
U
اجر مربع
four-square
U
کاملا مربع
rectangle
U
مربع مستطیل
square inch
U
اینچ مربع
square mil
U
میل مربع
square metre
U
متر مربع
square matrix
U
ماتریس مربع
square knot
U
گره مربع
square foot
U
فوت مربع
rectangles
U
مربع مستطیل
square wave
U
موج مربع
quadrature
U
مربع سازی
weight zone
U
مربع وزن گلوله
squares
U
مربع توان دوم
scow
U
قایق کف پهن ته مربع
pram
U
قایق کف پهن ته مربع
box spar
U
تیرکهای با مقطع مربع
ounce per inch square
U
اونس اینچ مربع
square
U
مربع توان دوم
sieved
U
الک با سوراخ مربع
squaring
U
مربع توان دوم
squared
U
مربع توان دوم
prams
U
قایق کف پهن ته مربع
sieve
U
الک با سوراخ مربع
cosecant squared beam
U
اشعه با مربع کوسکانت
formee
U
دارای انتهای مربع
square number
U
مربع کامل
[ریاضی]
square pyramid
U
هرم مربع القاعده
square toed
U
دارای پنجه مربع
hectare
U
ده هزار متر مربع
ship rigged
U
دارای بادبان مربع
pound per square inch
U
پوند بر اینچ مربع
diamond charge
U
خرج مربع شکل
hectares
U
ده هزار متر مربع
color square
U
مربع رنگ نما
sieves
U
الک با سوراخ مربع
sieving
U
الک با سوراخ مربع
right angled parallelogram
U
مربع مستطیل چارگوش دراز
basilica
U
[کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
abaciscus
U
قطعه مربع کاشی معرق
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
filet
U
توری دارای اشکال مربع
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
abaculus
U
قطعه مربع کاشی معرق
crotched
U
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
gaff topsail
U
بادبان سه گوش یا مربع شکل سبک
diamond
U
مربع بزرگ زمین بیس بال
abacuses
U
گنجه فرف لوحه مربع موزائیک سازی
abacus
U
گنجه فرف لوحه مربع موزائیک سازی
anchors
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
ring
U
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
kpsi
U
[واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
anchor
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
reefknot
U
گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
millibar
U
واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
coulomb's law
U
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
sabin
U
واحد جذب صوت معادل قوه جذب در یک فوت مربع
incorporation
U
تشکیل
endomorphy
U
تشکیل
endomorphism
U
تشکیل
entelechy
U
تشکیل
establishment
U
تشکیل
establishments
U
تشکیل
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
gleization
U
تشکیل خاک رس
antitrust
U
مخالف تشکیل
argillaceous
U
تشکیل شده از رس
organize
U
تشکیل دادن
spermatogenesis
U
تشکیل نطفه
organising
U
تشکیل دادن
sporogenesis
U
تشکیل هاگ
organises
U
تشکیل دادن
metamerism
U
تشکیل حلقهای
sporogeny
U
تشکیل هاگ
the house went into secret session
U
تشکیل داد
preformation
U
تشکیل قبلی
annulation
U
تشکیل حلقه
organizes
U
تشکیل دادن
tournaments
U
تشکیل مسابقات
siltation
U
تشکیل لجن
tournament
U
تشکیل مسابقات
stratification
U
تشکیل طبقات
heat of formation
U
گرمای تشکیل
strobilation
U
تشکیل رشته
hematopoiesis
U
تشکیل خون
forms
U
تشکیل دادن
formed
U
تشکیل دادن
to erect into
U
تشکیل دادن از
form
U
تشکیل دادن
antidim
U
مایع ضد تشکیل مه
organizing
U
تشکیل دادن
formative
U
تشکیل دهنده
stratification
U
تشکیل چینه
fibrillation
U
تشکیل الیاف
organizer
U
تشکیل دهنده
organizers
U
تشکیل دهنده
formation constant
U
ثابت تشکیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com