English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
to point a moral U اصل اخلاقی را نشان دادن یابکار بردن
capital gains U اضافه ارزش سرمایه
deque U صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند
doubled U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled up U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
structures U تشکیلات دادن
structure U تشکیلات دادن
structuring U تشکیلات دادن
organizable U قابل تشکیلات دادن
organising U تشکیلات دادن درست کردن
organize U تشکیلات دادن درست کردن
organises U تشکیلات دادن درست کردن
organizes U تشکیلات دادن درست کردن
organizing U تشکیلات دادن درست کردن
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
reseat U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
reseated U صندلی جدید دادن
throw in <idiom> U اضافه دادن یا گذاشتن
renames U دادن نام جدید به فایل
renamed U دادن نام جدید به فایل
renaming U دادن نام جدید به فایل
rename U دادن نام جدید به فایل
over issue U اضافه براعتبار رواج دادن
let off steam <idiom> U ازدست دادن انرژی اضافه
raises U ترقی دادن اضافه حقوق
raise U ترقی دادن اضافه حقوق
toincrease any one's salary U اضافه حقوق بکسی دادن
To put ones shoulder to the wheel. U تن بکار دادن
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
investitures U سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture U سرمایه گذاری دادن امتیاز
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
adjusting U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjust U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
exchange U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
offset U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
storing U اندوختن
lay in U اندوختن
store U اندوختن
put by U اندوختن
saved U اندوختن
salt away U اندوختن
to put a way U اندوختن
salt down U اندوختن
hive U اندوختن
acquire U اندوختن
pile U اندوختن
accumulating U اندوختن
saves U اندوختن
roll up U اندوختن
to lay up U اندوختن
save U اندوختن
piled U اندوختن
accumulates U اندوختن
accumulate U اندوختن
to bunker U در انبار اندوختن
reserve U اندوختن اندوخته
to coffer U در صندوق اندوختن
to scratch up U بسختی اندوختن
lay down U خریدن و اندوختن
reserves U اندوختن اندوخته
reserving U اندوختن اندوخته
acquisitiveness U حس اندوختن مال
to a knowledge U دانش اندوختن
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
system U تشکیلات
organisations U تشکیلات
organization U تشکیلات
machinery U تشکیلات
systems U تشکیلات
brigades U تشکیلات
brigade U تشکیلات
organizations U تشکیلات
storing U اندوختن انبار کردن
acquiring U حاصل کردن اندوختن
acquires U حاصل کردن اندوختن
store U اندوختن انبار کردن
to make a pile U پول بسیار اندوختن
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
renumber U خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
organisations U تشکیلات سازماندهی
reorganised U تشکیلات مجدد
enterprises U تشکیلات اقتصادی
organization U تشکیلات سازماندهی
mechanism of the organ U نظام تشکیلات
reorganises U تشکیلات مجدد
reorganising U تشکیلات مجدد
trade association U تشکیلات صنفی
enterprise U تشکیلات اقتصادی
organizations U تشکیلات سازماندهی
reorganize U تشکیلات مجدد
reorganization U تشکیلات مجدد
reorganizes U تشکیلات مجدد
reorganized U تشکیلات مجدد
civil department U تشکیلات کشوری
formation U ساختمان تشکیلات
reorganizing U تشکیلات مجدد
treasured U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasure U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasuring U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasures U گنجینه اندوختن گرامی داشتن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
formations U تشکیلات زمین شناسی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
chrematistic U پول جمع کن مربوط به اندوختن مال
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
telephone plant U تشکیلات مراکز تلفن خودکار
disorganizes U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganize U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganising U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganises U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizing U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganised U تشکیلات چیزی رابرهم زدن
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
welfare state U کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
syndicalism U سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
relating to business <adj.> U تجاری
business <adj.> U تجاری
commerical U تجاری
mercantile U تجاری
commercial U تجاری
corporate [commercial] <adj.> U تجاری
commercial <adj.> U تجاری
for-profit <adj.> U تجاری
instrument of commerce U سند تجاری
market freedom U ازادی تجاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com