English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
encourager U تشویق کننده
inspiriting U تشویق کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
protreptic U تشویق کننده نصیحت
Other Matches
abet U تشویق
abetting U تشویق
encouragement U تشویق
abetted U تشویق
persuasion U تشویق
persuasions U تشویق
cheered U تشویق
cheers U تشویق
cheer U تشویق
eulogy U تشویق
eulogies U تشویق
exhortation U تشویق
abets U تشویق
eulogizing U تشویق کردن
persuadable U قابل تشویق
reanimate U تشویق کردن
applause U تشویق و تمجید
lead on <idiom> U تشویق موزیانه
inspirit U تشویق کردن
take heart <idiom> U تشویق شدن
to the cheers of [the crowd] U با تشویق [جمعیت]
cheered U تشویق کردن
cheers U تشویق کردن
encouragingly U ازراه تشویق
lead on U تشویق کردن
encouage U تشویق کردن
abetting U تشویق تقویت
abetted U تشویق تقویت
abets U تشویق تقویت
to put a premium on U تشویق کردن
hearten U تشویق کردن
elate U تشویق کردن
countenance [encourage] U تشویق کردن
embolden U تشویق کردن
encourage U تشویق کردن
cheer U تشویق کردن
eulogizes U تشویق کردن
eulogize U تشویق کردن
eulogising U تشویق کردن
eulogises U تشویق کردن
eulogised U تشویق کردن
countenancing U تشویق کردن
countenances U تشویق کردن
countenance U تشویق کردن
encourage U تشویق کردن
encourages U تشویق کردن
encouraged U تشویق کردن
countenanced U تشویق کردن
eulogized U تشویق کردن
cheerleader U سر دستهی تشویق کنندگان
exhort U تشویق و ترغیب کردن
exhorted U تشویق و ترغیب کردن
exhorting U تشویق و ترغیب کردن
cheerleaders U سر دستهی تشویق کنندگان
unit awards U تشویق نامه یکانی
shot in the arm <idiom> U تشویق یا برانگیختن چیزی
exhorts U تشویق و ترغیب کردن
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
you tell'em <idiom> U تشویق شخص دربیان گفتهها
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
oversell U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
gracing U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
overselling U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
he inspirited me to do it U مرا بکردن ان کار تشویق کرد
grace U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
oversells U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
oversold U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
graces U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
patronizes U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronized U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronises U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com