Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
autopsies
U
تشریح مرده
autopsy
U
تشریح مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
autopsies
U
تشریح نسج مرده
autopsy
U
تشریح نسج مرده
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
Other Matches
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
surgery
U
تشریح
anatomy
U
تشریح
dissection
U
تشریح
analysis
U
تشریح
surgeries
U
تشریح
anatomies
U
تشریح
illustrations
U
تشریح
illustration
U
تشریح
dissected
U
تشریح کردن
innuendo
U
یعنی تشریح
descriptions
U
توصیف تشریح
analyze
U
تشریح کردن
description
U
توصیف تشریح
dissect
U
تشریح کردن
dissecting
U
تشریح کردن
dissector
U
تشریح کننده
innuendos
U
یعنی تشریح
anatomize
U
تشریح کردن
anatomist
U
تشریح کننده
anatomy
U
مبحث تشریح
anatomically
U
از روی تشریح
entomotomy
U
تشریح حشرات
zootomy
U
تشریح حیوانات
dissecting knife
U
چاقوی تشریح
anatomies
U
مبحث تشریح
innuendoes
U
یعنی تشریح
neurotomy
U
تشریح اعصاب
problem description
U
تشریح مسئله
non descript
U
تشریح ناپذیر
discussions
U
تشریح مطالب
discussion
U
تشریح مطالب
dissects
U
تشریح کردن
syntax language
U
زبان تشریح نحو
page description language
U
زبان تشریح صفحه
embryotomy
U
تشریح جنین درزهدان
anatomically
U
مطابق علم تشریح
pdl
U
زبان تشریح صفحه
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
d. anatomy
U
تشریح مشاهدهای یا تبصیری
hypotyposis
U
تشریح مجسم کننده
anatomist
U
متخصص علم تشریح
aerography
U
علم تشریح هوا
phytotomy
U
برش و تشریح گیاه
catling
U
چاقوی تشریح یاجراحی
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
body snatcher
U
کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
at rest
U
مرده
one-man
U
یک مرده
dead
U
مرده
defunct
U
مرده
deceased
U
مرده
vapid
U
مرده
one man
U
یک مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
exanimate
U
مرده
in the dust
U
مرده
low-spirited
U
دل مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
extinct
U
مرده
hearses
U
مرده کش
hearse
U
مرده کش
low spirited
U
دل مرده
lifeless
U
مرده
dead time
U
زمان مرده
necrophagous
U
مرده خوار
inhumationist
U
مرده خاک کن
necrophilia
U
مرده گرایی
playing dead
U
مرده نمایی
dead volume
U
حجم مرده
resurrectionist
U
مرده دزد
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
dead ball
U
توپ مرده
dead band
U
نوار مرده
necromania
U
مرده پرستی
necrolatry
U
مرده پرستی
murrain
U
گوشت مرده
dead soils
U
خاکهای مرده
dead storage
U
گنجایش مرده
dead storage
U
حجم مرده
dead as a d.
U
بکلی مرده
idle wire
U
سیم مرده
necrophagous
U
مرده خور
still born
U
مرده بدنیاامده
down with him
U
مرده باد
necropsy
U
مرده نگری
pah
U
مرده شور
reliquiae
U
مرده ریگ
non productive time
U
زمان مرده
dull finish
U
کالیبر مرده
dull finish
U
رخده مرده
ground swell
U
موج مرده
resurrection man
U
مرده دزد
death's head
U
جمجمه مرده
deadball
U
توپ مرده
out of play
U
توپ مرده
idle turn
U
کلاف مرده
necrophobia
U
مرده هراسی
deadness
U
حالت مرده
death day
U
سال مرده
death feigning
U
مرده نمایی
saprophage
U
مرده خوار
death watch
U
پاسبان مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
dead load
U
بار مرده
swell
U
موج مرده
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
swelled
U
موج مرده
death masks
U
قیافه مرده
death mask
U
قیافه مرده
defunct
U
مرده درگذشته
cremations
U
مرده سوزانی
swells
U
موج مرده
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان مرده
cremation
U
مرده سوزانی
widower
U
مرد زن مرده
widowers
U
مرد زن مرده
parted
U
درگذشته مرده
stillbirth
U
مرده زاد
blate
U
روح مرده
stillbirths
U
مرده زاد
morgue
U
مرده خانه
morgues
U
مرده خانه
dead rise
U
فاصله مرده
living corpse
U
مرده متحرک
dead space
U
فضای مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
sloughy
U
شبیه پوست مرده
Speak well of the dead .
<proverb>
U
پشت سر مرده بد نگو.
inheritances
U
مرده ریگ وراثت
inheritance
U
مرده ریگ وراثت
dead-house
U
مرده شوی خانه
necromimesis
U
خود مرده انگاری
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
protoxlead
U
سنگ مرده مرتک
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
plague on it
U
مرده شورش ببرد
he seems to have died
U
ازقرارمعلوم مرده است
still born
U
مرده زاییده شده
d. paleness
U
رنگ ارام مرده
eloge
U
ستایش شخص مرده
death mask
U
ماسک صورت مرده
death masks
U
ماسک صورت مرده
cadaveric
U
دارای رنگ مرده
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
back lash eliminator
U
تعادل در مسیر مرده
balefire
U
اتش مرده سوزانی
blast it
U
مرده شورش را ببرد
aeropause
U
منطقه جوی مرده
cirerar yurn
U
فرف خاکستر مرده
time lags
U
فاصله زمانی مرده
funeral home
U
مرده شوی خانه
mortuaries
U
مرده شوی خانه
gralloch
U
احشای گوزن مرده
mortuary
U
مرده شوی خانه
time lag
U
فاصله زمانی مرده
cadaverous
U
دارای رنگ پریده و مرده
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .
U
کشته مرده دختری بودن
deathy
U
مرگ نما مرده وار
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
heritage
U
مرده ریگ سهم موروثی
natimortality
U
امار مرده زاییده شدگان
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
under hatches
U
زیر عرشه دوراز نظر مرده
crematory
U
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
postmortem
U
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
wraith
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
funeral pyre
U
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
urn
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
f. pile or pyre
U
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
wraiths
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
it is not true that he is dead
U
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
urns
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
sciomacy
U
غیب گویی از روی سایه مرده
obsequial
U
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerator
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerators
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
ethnography
U
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com