Perdic | تشخیص گفتار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	speech recogintion U	تشخیص گفتار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	micr U	سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
	exception U	روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
	exceptions U	روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
	recognition U	1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
	The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U	این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
	speech U	گفتار
	word U	گفتار
	worded U	گفتار
	sermon U	گفتار
	taciturn U	کم گفتار
	speeches U	گفتار
	sermons U	گفتار
	identification U	تشخیص تشخیص دادن
	anthotaxy U	گفتار در ارایش گل
	apophthegm U	گفتار لب و کوتاه
	claver U	گفتار بیهوده
	digital speech U	گفتار دیجیتالی
	haplology U	هجااندازی در گفتار
	prolegomenon U	پیش گفتار
	inarticulation U	گفتار ناشمرده
	front matter U	پیش گفتار
	saying U	گفتار مشهور
	hysterology U	گفتار در زهدان
	sayings U	گفتار مشهور
	subvocal speech U	گفتار ناملفوظ
	therology U	گفتار در پستانداران
	labiophobia U	گفتار هراسی
	inner speech U	گفتار درونی
	organs of speech U	اندامهای گفتار
	jargon U	گفتار نامفهوم
	article U	مقاله گفتار
	forewords U	پیش گفتار
	areology U	گفتار در بهرام
	part of speech U	بخش گفتار
	foreword U	پیش گفتار
	articles U	مقاله گفتار
	ventriloquism U	گفتار بطنی
	speech therapy U	گفتار درمانی
	logopedics U	گفتار درمانی
	identification friendly or foe U	سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
	gaffes U	اشتباه در گفتار یاکردار
	ovology U	گفتار در پیدایش تخم
	gaffe U	اشتباه در گفتار یاکردار
	prologue U	مقدمه پیش گفتار
	leprology U	گفتار در برص یا پیسی
	prologues U	مقدمه پیش گفتار
	preface U	اغاز پیش گفتار
	prefaced U	اغاز پیش گفتار
	methodology U	گفتار در روش واسلوب
	prefacing U	اغاز پیش گفتار
	barbaralalia U	گفتار پریشی لهجهای
	barylalia U	گفتار بیخ حلقی
	methodologies U	گفتار در روش واسلوب
	hygrology U	گفتار در رطوبت هوا
	acyrology U	انشاء و گفتار غلط
	prefaces U	اغاز پیش گفتار
	pedologia U	گفتار بچه گانه
	pharyngology U	گفتار در گلوگاه و ناخوشیهای ان
	prologuize U	پیش گفتار گفتن
	posology U	گفتار در مقادیر داروها
	prologize U	پیش گفتار گفتن
	sarcology U	گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
	uraniscolalia U	گفتار پریشی کامی
	voice grade channel U	کانال ارسال گفتار
	articulation U	تلفظ شمرده طرز گفتار
	simile [rhetorical figure of speech] U	تشبیه [استعاره ] [گفتار لفظی]
	oratorios U	قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
	oratorio U	قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
	hydrology U	گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
	faux pas U	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
	gaffe U	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
	embarrassing blunder U	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
	embarrassing clanger [British E] U	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
	gravitas U	موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
	swan song U	واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
	mind your p's and qs U	در گفتار و کردار خود بهوش باشید
	isoperimetry U	گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
	worid U	کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
	isagogics U	گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
	hibernicism U	ضرب المثل یا گفتار ایرلندی ملیت ایرلندی
	ethnogeny U	گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
	In my judgement. As I see it. U	به تشخیص من
	contradistinction U	تشخیص
	diagnostic U	تشخیص
	discretion U	تشخیص
	specification U	تشخیص
	assessments U	تشخیص
	assessment U	تشخیص
	diagnoses U	تشخیص
	distinctions U	تشخیص
	distinction U	تشخیص
	diagnosis U	تشخیص
	denotation U	تشخیص
	diagnostics U	تشخیص ها
	indistinctively U	بی تشخیص
	discernment U	تشخیص
	percipience U	حس تشخیص
	i.f.f. system U	دستگاه تشخیص
	identification of friend from foe U	دستگاه تشخیص
	moral sense U	حس تشخیص خوب و بد
	vision recognition U	تشخیص بصری
	handwriting recognition U	تشخیص دست خط
	visual identification U	تشخیص بصری
	assess U	تشخیص دادن
	assessed U	تشخیص دادن
	assesses U	تشخیص دادن
	voice recognition U	تشخیص صوتی
	espied U	تشخیص دادن
	espies U	تشخیص دادن
	espy U	تشخیص دادن
	espying U	تشخیص دادن
	assessing U	تشخیص دادن
	vertification of debts U	تشخیص مطالبات
	pattern recognition U	تشخیص الگو
	pattern recognitation U	تشخیص الگو
	psychodiagnosis U	تشخیص روانی
	discernible U	قابل تشخیص
	distinct U	قابل تشخیص
	moral perception U	حس تشخیص اخلاقی
	speech recogintion U	تشخیص کلام
	identification U	تشخیص هویت
	indiscreet U	فاقد حس تشخیص
	to know right from wrong U	تشخیص دادن
	diacritic U	نشان تشخیص
	indiscrimination U	عدم تشخیص
	make out <idiom> U	تشخیص دادن
	indiscrete U	غیرقابل تشخیص
	verification of debt U	تشخیص مطالبات
	identification signs U	علائم تشخیص
	discern U	تشخیص دادن
	frequency discrimination U	تشخیص فرکانس
	diagnostics U	شیوههای تشخیص
	diagnostically U	ازراه تشخیص
	spotting U	تشخیص دادن
	diagnostic test U	تست تشخیص
	diagnostic routine U	روال تشخیص
	Diagnosis. U	تشخیص بیماری
	Power of distiction. U	قوه تشخیص
	diacritical marks U	نشان تشخیص
	diacritical U	نشان تشخیص
	blind diagnosis U	تشخیص بی نام
	carrier detect U	تشخیص حامل
	character recognition U	تشخیص کاراکتر
	coefficient of determination U	ضریب تشخیص
	collision detection U	تشخیص تصادم
	descry U	تشخیص دادن
	fault datagnosis U	تشخیص عیب
	discerned U	تشخیص دادن
	discerns U	تشخیص دادن
	recognition U	تشخیص بازشناخت
	error detecting code U	کد تشخیص خطا
	distinguishing U	تشخیص دهنده
	discriminately U	از روی تشخیص
	discriminant function U	تابع تشخیص
	designator code U	کد تشخیص یکان
	flair U	قوه تشخیص
	voice recognition U	تشخیص صدا
	differential diagnosis U	تشخیص افتراقی
	differentiable U	تشخیص پذیر
	corrective maintenance U	عمل تشخیص
	recognizable U	قابل تشخیص
	differential U	تشخیص دهنده
	recognises U	تشخیص دادن
	sensed U	حس تشخیص مفهوم
	diagnose U	تشخیص دادن
	recognising U	تشخیص دادن
	diagnosis U	تشخیص ناخوشی
	diagnosing U	تشخیص دادن
	recognize U	تشخیص دادن
	differentials U	تشخیص دهنده
	identifying U	تشخیص دادن
	senses U	حس تشخیص مفهوم
	sense U	حس تشخیص مفهوم
	diagnosis U	تشخیص عیب
	identify U	تشخیص دادن
	diagnoses U	تشخیص عیب
	spots U	تشخیص دادن
	spot U	تشخیص دادن
	identifies U	تشخیص دادن
	recognizably U	قابل تشخیص
	diagnosed U	تشخیص دادن
	orientation U	تشخیص موقعیت
	identified U	تشخیص دادن
	sensibility U	حس تشخیص دقت
	recognizing U	تشخیص دادن
	sensibilities U	حس تشخیص دقت
	resolutions U	قدرت تشخیص
	diagnoses U	تشخیص ناخوشی
	resolution U	قدرت تشخیص
	recognizes U	تشخیص دادن
	judiciously U	از روی تشخیص
	see-through U	خوب تشخیص دادن
	hotter U	تشخیص و ترمیم خطا
	hottest U	تشخیص و ترمیم خطا
	see through U	خوب تشخیص دادن
	indistinguishably U	بطور غیرقابل تشخیص
	identification of supplies U	تشخیص هویت کالا
	eye U	دیدخوب با تشخیص مسافت
	identification zone U	منطقه تشخیص هدف
	eyeing U	دیدخوب با تشخیص مسافت