Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recognition
U
تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
debriefing
U
پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
plan range
U
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
de jure recognition
U
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
individualize
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualized
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualizes
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualizing
U
تمیز دادن تشخیص دادن
judging
U
حکم دادن تشخیص دادن
judge
U
حکم دادن تشخیص دادن
judges
U
حکم دادن تشخیص دادن
judged
U
حکم دادن تشخیص دادن
individualising
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualises
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualised
U
تمیز دادن تشخیص دادن
decern
U
تشخیص دادن تمیز دادن
identified
U
تشخیص دادن
identifies
U
تشخیص دادن
identifying
U
تشخیص دادن
assess
U
تشخیص دادن
assessed
U
تشخیص دادن
assesses
U
تشخیص دادن
assessing
U
تشخیص دادن
recognizing
U
تشخیص دادن
recognizes
U
تشخیص دادن
identify
U
تشخیص دادن
diagnosing
U
تشخیص دادن
recognize
U
تشخیص دادن
recognising
U
تشخیص دادن
diagnosed
U
تشخیص دادن
diagnose
U
تشخیص دادن
discerns
U
تشخیص دادن
discerned
U
تشخیص دادن
spot
U
تشخیص دادن
spots
U
تشخیص دادن
descry
U
تشخیص دادن
spotting
U
تشخیص دادن
make out
<idiom>
U
تشخیص دادن
to know right from wrong
U
تشخیص دادن
espying
U
تشخیص دادن
discern
U
تشخیص دادن
recognises
U
تشخیص دادن
espied
U
تشخیص دادن
espies
U
تشخیص دادن
espy
U
تشخیص دادن
see-through
U
خوب تشخیص دادن
to distinguish oneself
[by]
U
خود را تشخیص دادن
[با]
finds
U
جستن تشخیص دادن
find
U
جستن تشخیص دادن
see through
U
خوب تشخیص دادن
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
identifying
U
مربوط کردن تشخیص دادن
to discern someone
[something]
U
تشخیص دادن کسی
[چیزی]
identifies
U
مربوط کردن تشخیص دادن
to make out someone
[something]
U
تشخیص دادن کسی
[چیزی]
identified
U
مربوط کردن تشخیص دادن
distinguish
U
تشخیص دادن دیفرانسیل گرفتن
distinguishes
U
تشخیص دادن دیفرانسیل گرفتن
prognosticate
U
تشخیص دادن قبلی مرض
identify
U
مربوط کردن تشخیص دادن
tell
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
telling-off
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
tells
U
تشخیص دادن فرق گذاردن
identified
U
تشخیص هویت دادن یکی کردن
identify
U
تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifying
U
تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifies
U
تشخیص هویت دادن یکی کردن
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
optical character recognition
U
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cocooning
U
روکش دادن بدنه هواپیما
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
radio fix
U
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
to differentiate something from something
U
فرق گذاشتن
[تشخیص دادن]
بین یک چیز و چیز دیگری
to distinguish between something and something
U
فرق گذاشتن
[تشخیص دادن]
بین یک چیز و چیز دیگری
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
to differentiate something from something
U
فرق گذاشتن
[تشخیص دادن]
یک چیز از چیز دیگری
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
carriers
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
recognizability
U
شناسایی
recognition
U
شناسایی
knowledge
U
شناسایی
identification
U
شناسایی
reconnaissance
U
شناسایی
exploration
U
شناسایی
counter reconnaisance
U
ضد شناسایی
identifiable
U
قابل شناسایی
knowledge of persons
U
شناسایی اشخاص
identification document
U
کارت شناسایی
map reconnaissance
U
شناسایی نقشهای
ID card
U
کارت شناسایی
armed reconnaissance
U
شناسایی مسلحانه
identification markings
U
علایم شناسایی
amphibious reconnaissance
U
شناسایی اب خاکی
identity
U
اصلیت شناسایی
legalization
U
شناسایی رسمی
ammunition identification code
U
کد شناسایی مهمات
identification test
U
ازمون شناسایی
search
U
شناسایی کردن
problem identification
U
شناسایی مسئله
identification card
U
کارت شناسایی
indentification of soils
U
شناسایی خاکها
incognizant
U
بدون شناسایی
visual identification
U
شناسایی بصری
investigation of foundation conditions
U
شناسایی زمین پی
aerial reconnaissance
U
شناسایی هوایی
searchingly
U
شناسایی کردن
kenspeckle
U
قابل شناسایی
badge
U
کارت شناسایی
searches
U
شناسایی کردن
searched
U
شناسایی کردن
identities
U
اصلیت شناسایی
reconnaissance party
U
قسمت شناسایی
reconnoitring
U
شناسایی کردن
marking panel
U
پرده شناسایی
cognizance
U
شناسایی اگاهی
reconnoiter
U
شناسایی کردن
identifying
U
شناسایی کردن
defacto recognition
U
شناسایی عملی
reconnaissance flight
U
پروازاکتشافی یا شناسایی
specific search
U
شناسایی مخصوص
reconnaissance in force
U
شناسایی با رزم
reconnaissance party
U
گروه شناسایی
boat hails
U
شناسایی قایق
reconnaissance patrol
U
گشتی شناسایی
de jure recognition
U
شناسایی قانونی
identified
U
شناسایی کردن
reconnoitres
U
شناسایی کردن
route reconnaissance
U
شناسایی جاده
reconnoiters
U
شناسایی کردن
reconnoitering
U
شناسایی کردن
reconnoitered
U
شناسایی کردن
reconnaissance
U
شناسایی کردن
character table
U
جدول شناسایی
route reconnaissance
U
شناسایی مسیر
identifies
U
شناسایی کردن
reconnoitred
U
شناسایی کردن
reconnoitre
U
شناسایی کردن
identify
U
شناسایی کردن
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
map reference
U
فهرست شناسایی نقشه
identification
U
شناختن شناسایی کردن
map reconnaissance
U
شناسایی از روی نقشه
film badge
U
برگ شناسایی فیلم
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
molecular indentification number
U
عدد شناسایی مولکولی
pinning
U
شماره شناسایی شخصی
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
panel code
U
علامت رمزپرده شناسایی
pinning
U
عدد شناسایی فردی
pin
U
عدد شناسایی فردی
pin
U
شماره شناسایی شخصی
pinned
U
عدد شناسایی فردی
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com