Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amicable settlement
U
تسویه دوستانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chatting
U
دوستانه حرف زدن سخن دوستانه
chats
U
دوستانه حرف زدن سخن دوستانه
chatted
U
دوستانه حرف زدن سخن دوستانه
chat
U
دوستانه حرف زدن سخن دوستانه
blithe
U
دوستانه
amicably
U
دوستانه
sociable
U
دوستانه
neighbourly
U
دوستانه
friendlily
U
دوستانه
friendly
U
دوستانه
friendliest
U
دوستانه
friendlies
U
دوستانه
amicable
U
دوستانه
cosh
U
دوستانه
coshed
U
دوستانه
coshes
U
دوستانه
coshing
U
دوستانه
fraternal
U
دوستانه
matey
U
دوستانه
friendlier
U
دوستانه
settles
U
تسویه
settlements
U
تسویه
settlement
U
تسویه
clearing
U
تسویه
settle
U
تسویه
clearings
U
تسویه
adjustment
U
تسویه
adjustments
U
تسویه
liquidation
U
تسویه
hobnob
U
دوستانه خودمانی
natters
U
صحبت دوستانه
folksy
U
دوستانه خودمانی
friendlies
U
مسابقه دوستانه
friendly
U
مسابقه دوستانه
hobnobs
U
دوستانه خودمانی
friendliest
U
مسابقه دوستانه
out of one's shell
<idiom>
U
گفتگو دوستانه
admonition
U
سرزنش دوستانه
admonitions
U
سرزنش دوستانه
hobnobbed
U
دوستانه خودمانی
friendlier
U
مسابقه دوستانه
hobnobbing
U
دوستانه خودمانی
unfriendly
U
غیر دوستانه
take liberties
<idiom>
U
دوستانه رفتارکردن
sporting
U
تفریح دوستانه
nattering
U
صحبت دوستانه
gentelmen's agreement
U
موافقتنامه دوستانه
accommodation bill
U
برات دوستانه
chilly
<adj.>
U
غیر دوستانه
concordat
U
توافق دوستانه
kite
U
برات دوستانه
kites
U
برات دوستانه
humanitarian
U
نوع دوستانه
humanitarian
U
بشر دوستانه
natter
U
صحبت دوستانه
nattered
U
صحبت دوستانه
accommodation acceptance
U
برات دوستانه
accommodation bill
U
سفته دوستانه
settlement of disputes
U
تسویه منازعات
settlement day
U
روز تسویه
biological treatment
U
تسویه زیستی
realization account
U
حساب تسویه
judicial settlement
U
تسویه قضایی
defrays
U
تسویه کردن
settlement of credit
U
تسویه اعتبار
liquidity
U
تسویه پذیری
automatic treatment
U
تسویه خودکار
settlement terms
U
شرایط تسویه
checking out
U
تسویه حساب
liquidizing
U
تسویه کردن
effective treatment
U
تسویه کارا
effective treatment
U
تسویه موثر
defraying
U
تسویه کردن
defrayed
U
تسویه کردن
defray
U
تسویه کردن
liquidating
U
تسویه کردن
liquidates
U
تسویه کردن
liquidated
U
تسویه کردن
liquidate
U
تسویه کردن
offset
U
تسویه کردن
compromises
U
تسویه کردن
clearings
U
تسویه تسطیح
solutions
U
تادیه تسویه
solution
U
تادیه تسویه
settlement
U
تسویه پرداخت
settlements
U
تسویه پرداخت
adjust
تسویه نمودن
compromise
U
تسویه کردن
liquidised
U
تسویه کردن
liquidises
U
تسویه کردن
liquidising
U
تسویه کردن
clearing
U
تسویه تسطیح
arrangement
U
حل و فصل تسویه
arrangements
U
حل و فصل تسویه
liquidize
U
تسویه کردن
offsetting
U
تسویه کردن
liquidizes
U
تسویه کردن
liquidized
U
تسویه کردن
compromising
U
تسویه کردن
symposium
U
مجلس مذاکره دوستانه
warm up
<idiom>
U
دوستانه برخورد کردن
unfriendly act
U
عمل غیر دوستانه
symposiums
U
مجلس مذاکره دوستانه
expostulated
U
سرزنش دوستانه کردن
expostulates
U
سرزنش دوستانه کردن
expostulate
U
سرزنش دوستانه کردن
symposia
U
مجلس مذاکره دوستانه
expostulating
U
سرزنش دوستانه کردن
hobnobbed
U
صحبت دوستانه کردن
hobnobbing
U
صحبت دوستانه کردن
hobnob
U
صحبت دوستانه کردن
hobnobs
U
صحبت دوستانه کردن
clearing house
U
دفتر تسویه حساب
retiring a bill
U
براتی را تسویه کردن
liquidator
U
سرپرست تسویه حساب
liquidators
U
سرپرست تسویه حساب
pay off
U
تسویه کردن پرداخت
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
clearing houses
U
دفتر تسویه حساب
full and final settlement
U
تسویه تمام و کمال
offscouring
U
چیز تسویه شده
kaffeeklatsch
U
صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی
dealing
U
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
to reach an amicable settlement
U
دستیافتن به حل و فصل دوستانه
[حقوق]
wind up
<idiom>
U
به پایان رساندن ،تسویه کردن
chemotrophic treatment
U
تسویه خوراک ساخت شیمیایی
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
poney
U
ریز تسویه حساب کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
pony
U
ریز تسویه حساب کردن
ponies
U
ریز تسویه حساب کردن
pay up
U
حسابهای معوقه را تسویه کردن
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
philanthropic feelings
U
احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
settlement by abandonment
U
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
to e. with person on a thing
U
کسی را دوستانه برای چیزی سرزنش کردن
bunting
U
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
pacific settlement
U
تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
To pay off someone. To settle old scores with someone.
U
با کسی تسویه حساب کردن ( انتقام جویی کردن )
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
befriend
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriended
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
clearer
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com