Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
simplification
U
تسهیل مختصر سازی
simplifications
U
تسهیل مختصر سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
predigestion
U
سهل الهظم سازی تسهیل
simplifcation
U
ساده گردانی مختصر سازی
simplification
U
ساده گردانی مختصر سازی
simplifications
U
ساده گردانی مختصر سازی
absorption representation
U
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
precise
U
مختصر کردن مختصر
facilitation
U
تسهیل
conveyancing
U
تسهیل معاملات
simplifcation
U
تسهیل اختصار
social facilitation
U
تسهیل اجتماعی
expedite
U
تسهیل کردن
expedited
U
تسهیل کردن
expedites
U
تسهیل کردن
facility
U
وسیله تسهیل روانی
to pander to somebody
[something]
U
تسهیل کردن با کسی
[چیزی]
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
terser
U
مختصر
laconic
U
مختصر گو
concise
U
مختصر
little
U
مختصر
compend
U
مختصر
laconically
U
مختصر گو
febricula
U
تب مختصر
incomprehensive
U
مختصر
briefer
U
مختصر
briefest
U
مختصر
abbreviated
U
مختصر
brief
U
مختصر
grammalogue
U
مختصر
short
U
مختصر
shorter
U
مختصر
shortest
U
مختصر
gnomical
U
مختصر
briefed
U
مختصر
tis
U
مختصر ti is
sums
U
مختصر
abstracted
U
مختصر
sum
U
مختصر
tersest
U
مختصر
synoptic
U
مختصر
summary
U
مختصر
partial
U
مختصر
terse
U
مختصر
viz
U
مختصر
succinct
U
مختصر
abridged
U
مختصر
summaries
U
مختصر
short term
U
مختصر
epitome
U
مختصر
concise
<adj.>
U
مختصر
curt
<adj.>
U
مختصر
fleeting
<adj.>
U
مختصر
short
<adj.>
U
مختصر
succinct
<adj.>
U
مختصر
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
synopsis
U
اجمال مختصر
brachygraphy
U
مختصر نویسی
inking
U
اطلاع مختصر
paraph
U
امضای مختصر
petit mal
U
صرع مختصر
telegraphic
U
تلگرافی مختصر
nodding acquaintance
آشنایی مختصر
tiffin
U
ناهار مختصر
synopses
U
اجمال مختصر
brief
U
کوتاه مختصر
snack
U
خوراک مختصر
snacks
U
خوراک مختصر
my initials are s.h
U
امضای مختصر من
short and sweet
<idiom>
U
مختصر ومفید
tot
U
یادداشت مختصر
let us be brief
U
مختصر کنیم
shorthand
U
مختصر نویسی
apercu
U
خلاصه مختصر
briefly speaking
U
مختصر کنیم
tots
U
یادداشت مختصر
handlist
U
فهرست مختصر
velitation
U
جنگ مختصر
abridge
U
مختصر کردن
potluck
U
غذای مختصر
compendium
U
مختصر کوتاهی
contracted
U
مختصر محدود
scumble
U
مالش مختصر
flash
U
روشنایی مختصر
simplifier
U
مختصر کننده
cheep
U
اشاره مختصر
squabbling
U
نزا مختصر
summary
U
خلاصه مختصر
squabbles
U
نزا مختصر
flashed
U
روشنایی مختصر
comedietta
U
کمدی مختصر
squabbled
U
نزا مختصر
click
U
صدای مختصر
squabble
U
نزا مختصر
shortener
U
مختصر کننده
concisely
U
بطور مختصر
tendency
U
علاقه مختصر
flashes
U
روشنایی مختصر
tendencies
U
علاقه مختصر
curtails
U
مختصر نمودن
curtailing
U
مختصر نمودن
curtailed
U
مختصر نمودن
curtail
U
مختصر نمودن
briefest
U
کوتاه مختصر
briefer
U
کوتاه مختصر
briefed
U
کوتاه مختصر
clicked
U
صدای مختصر
lacanic
U
مختصر و مفید
clicks
U
صدای مختصر
pithy
U
مختصر ومفید
summaries
U
خلاصه مختصر
grind out
U
پیشروی مختصر
briefly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
compendiously
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
look in
U
دیدن کردن مختصر
curtly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
abbreviating
U
مختصر یا مفید کردن
feather
U
فشار مختصر به گاز
abriviated addressing
U
ادرس مختصر شده
metastable
U
دارای ثبات مختصر
shortens
U
مختصر کردن کاستن
blockhouse
U
بنای استحکامی مختصر
pittance
U
کمک هزینه مختصر
in a nutshell
U
بطور خیلی مختصر
shortened
U
مختصر کردن کاستن
pocket expenses
U
هزینه مختصر شخصی
prospectus
U
شرح حال مختصر
prospectuses
U
شرح حال مختصر
pull
U
برتری جزئی و مختصر
abbreviates
U
مختصر یا مفید کردن
abbreviate
U
مختصر یا مفید کردن
pulls
U
برتری جزئی و مختصر
shorten
U
مختصر کردن کاستن
byword
U
اشاره یانگاه مختصر
bywords
U
اشاره یانگاه مختصر
bowing acquaintance
آشنایی مختصر سلامی و بس
compendious
U
موجز مختصر ومفید
spot
U
زمان مختصر لحظه
spots
U
زمان مختصر لحظه
facilitating
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitated
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitate
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitates
U
تسهیل کردن کمک کردن
billeting
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
step in
U
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
billet
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
to d. into a book
U
نگاه مختصر بکتابی کردن
smacks
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacked
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smack
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
billets
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
multocular
U
مختصر و مفید کوتاه و سودمند
blink
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blinks
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
flashes
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flash
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
nuances
U
اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
nuance
U
اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
That is it in a nutshell.
U
موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
to run in to a person
U
دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
luncheonettes
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonette
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
mnemonic
U
حامت مختصر کلمه یا تابع که برای یادآوری کمک میکند.
sclaff
U
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com