Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
communication link
U
تسلسل مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set
U
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal
U
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
communication link
U
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net
U
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
enchainment
U
تسلسل
concatenation
U
تسلسل
track
U
تسلسل
tracks
U
تسلسل
tracked
U
تسلسل
serialization
U
تسلسل
progressions
U
توالی تسلسل
coneatenation
U
تسلسل سلسله
stream of consciousness
U
تسلسل روانی
continuity
U
استمرار تسلسل
the vicious circle
U
دور تسلسل
timeline
U
تسلسل زمانی
suits
U
تسلسل نوع
suited
U
تسلسل نوع
vicious circle
U
دور و تسلسل
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
sorites
U
تسلسل منطقی
progression
U
توالی تسلسل
serializability
U
قابلیت تسلسل
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
suit
U
تسلسل نوع
sequence
U
ترادف تسلسل
sequences
U
ترادف تسلسل
wage price spiral
U
دور تسلسل دستمزد
chronologic
U
دارای تسلسل تاریخی
continuum
U
رشته مسلسل تسلسل
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
seriate
U
دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
communication line
U
خط مخابراتی
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
communication security
U
تامین مخابراتی
communications link
U
پیوند مخابراتی
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
signal services
U
خدمات مخابراتی
communication signal
U
سیگنال مخابراتی
communications channel
U
کانال مخابراتی
communications processor
U
پردازنده مخابراتی
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
communications satellite
U
ماهوارههای مخابراتی
communications system
U
سیستم مخابراتی
signal security
U
تامین مخابراتی
signal flag
U
پرچم مخابراتی
communication satellite
U
ماهواره مخابراتی
communication network
U
شبکه مخابراتی
copying
U
نگهبان مخابراتی
telenet
U
شبکه مخابراتی
communication cover
U
پوشش مخابراتی
communication deception
U
فریب مخابراتی
copied
U
نگهبان مخابراتی
copies
U
نگهبان مخابراتی
copy
U
نگهبان مخابراتی
additives
U
پیوند کد مخابراتی
additive
U
پیوند کد مخابراتی
communications software
U
نرم افزار مخابراتی
selsyn
U
سیستم سینکرونیزه مخابراتی
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
signaled
U
علایم مخابراتی مخابرات
communications control unit
U
واحد کنترل مخابراتی
signalled
U
علایم مخابراتی مخابرات
communications server
U
سرویس دهنده مخابراتی
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
volumes
U
قدرت دستگاه مخابراتی
ace high
U
سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
common user net work
U
شبکه مخابراتی مشترک
communication standing instructions
U
دستورات ثابت مخابراتی
standing signal instructions
U
دستورات ثابت مخابراتی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
volume
U
قدرت دستگاه مخابراتی
communication relay ship
U
ناو تقویتی مخابراتی
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
spot net
U
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
phase jitter
U
اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
programmable communications interface
U
رابط مخابراتی برنامه پذیر
fire direction net
U
شبکه مخابراتی هدایت اتش
courier
U
ماهواره مخابراتی رله کننده
directed net
U
شبکه توجیه شده مخابراتی
relay
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
approved circuit
U
مدار تصویب شده مخابراتی
couriers
U
ماهواره مخابراتی رله کننده
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
cover
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on
U
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
simplex circuit
U
مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
tie line
U
کانال مخابراتی کرایه داده شده
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitored
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
single line
U
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitor
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
parrot
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form
U
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ecom
U
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
pogo
U
در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compromising emanation
U
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator
U
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people
U
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
syllabary
U
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com