English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuity of operations U تسلسل عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tracked U تسلسل
track U تسلسل
serialization U تسلسل
tracks U تسلسل
enchainment U تسلسل
concatenation U تسلسل
sequence U ترادف تسلسل
stream of consciousness U تسلسل روانی
coneatenation U تسلسل سلسله
the vicious circle U دور تسلسل
vicious circle U دور و تسلسل
sequences U ترادف تسلسل
propagation sequence U تسلسل انتشار
sorites U تسلسل منطقی
serializability U قابلیت تسلسل
progressions U توالی تسلسل
timeline U تسلسل زمانی
suits U تسلسل نوع
suited U تسلسل نوع
continuity U استمرار تسلسل
suit U تسلسل نوع
communication link U تسلسل مخابراتی
progression U توالی تسلسل
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
continuum U رشته مسلسل تسلسل
chronological U دارای تسلسل تاریخ
chronologic U دارای تسلسل تاریخی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
seriate U دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatments U عملیات
treatment U عملیات
operation U عملیات
operations U عملیات
op U عملیات
phases U مرحله عملیات
campaigning U عملیات جنگی
sabotaging U عملیات تخریبی
campaigned U عملیات جنگی
phased U مرحله عملیات
operating program U برنامه عملیات
operation center U مرکز عملیات
earthworks U عملیات خاکی
sabotages U عملیات تخریبی
infiltration U عملیات نفوذی
counter battery U عملیات ضد اتشبار
operations room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
operations research U تحقیق در عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
campaigns U عملیات جنگی
counter military U ضد عملیات نظامی
operation overlay U کالک عملیات
operation map U نقشه عملیات
sabotage U عملیات تخریبی
operation manager U مدیر عملیات
sabotaged U عملیات تخریبی
operations personal U پرسنل عملیات
flight operations U عملیات پرواز
harassing actions U عملیات ایذایی
external operation U عملیات خارجی
espial U عملیات جاسوسی
delays U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
delay U عملیات تاخیری
phasing U مراحل عملیات
heat treatment U عملیات حرارتی
f.of operations U حوزه عملیات
action U جنگ عملیات
global operation U عملیات سراسری
action U عملیات جنگی
formal operations U عملیات صوری
actions U جنگ عملیات
actions U عملیات جنگی
offenses U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
hot dogging U عملیات نمایشی
terrain U زمین عملیات
delay action U عملیات تاخیری
covert operations U عملیات پنهانی
covert operations U عملیات مخفی
countermine U عملیات ضد مین
nature of the operation U ماهیت عملیات
logical operations U عملیات منطقی
night operations U عملیات شبانه
delaying action U عملیات تاخیری
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
immediate action U عملیات فوری
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
earth work U عملیات خاکی
dry run U عملیات جنگی
limiting operation U عملیات محدودکننده
divert action U عملیات مخالف
manual operation U عملیات دستی
destructive operation U عملیات مخرب
phase U مرحله عملیات
campaign U عملیات جنگی
region U ناحیه عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
block operation U عملیات بلوک
synchronous operation U عملیات همزمان
surface treatment U عملیات سطحی
action deferred U تامل در عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
building operations U عملیات ساختمانی
business type operation U عملیات تجارتی
string operation U عملیات رشتهای
business type operation U عملیات کامپیوتری
centre of activities U مرکز عملیات
spial U عملیات جاسوسی
combat information center U اطاق عملیات
finishing U عملیات تکمیل
hostility U عملیات خصمانه
autonomous operation U عملیات ازاد
air operations U عملیات هوایی
regions U ناحیه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
Construction works . U عملیات ساختمانی
Military operations. U عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
area of operation U منطقه عملیات
war room U اتاق عملیات
thermal treatment U عملیات گرمایی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
theater of operations U صحنه عملیات
airmobile operations U عملیات هوارو
terminal operations U عملیات اسکلهای
terminal operations U عملیات بارانداز
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
closing U خاتمه عملیات
airborne battlefield U عملیات هوابرد
autonomous operation U عملیات مستقل
initiative U ابتکار عملیات
offensive U عملیات افندی
flow chart U شمای عملیات
rehearsals U تکرار عملیات
rehearsal U تکرار عملیات
subversive U عملیات براندازی
rescue operation U عملیات نجات
flow charts U شمای عملیات
subversives U عملیات براندازی
radius U شعاع عملیات
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
psychological operations U عملیات روانی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
over the beach operations U عملیات کرانهای
parallel operation U عملیات موازی
offensives U عملیات افندی
plan of action U طرح عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
process chart U نقشه عملیات
pseudooperation U شبه عملیات
scope U منظور از عملیات
scope U هدف عملیات
concept of operations U تدبیر عملیات
serial operation U عملیات سری
computer operation U عملیات کامپیوتر
hostilities U عملیات خصمانه
initiatives U ابتکار عملیات
concrete operations U عملیات عینی
scene of action U صحنه عملیات
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
exercise code word U رمز عملیات مانور
espial officer U افسر عملیات جاسوسی
d day U روز شروع عملیات
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
ceases U قطع کردن عملیات
civil affairs U عملیات مردم یاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com