English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cold turkey <idiom> U ترک کردن اعتیاد بدون دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orthopathy U معالجه بدون دارو
dose rate U نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
drug U دارو خوراندن تخدیر کردن
drugs U دارو خوراندن تخدیر کردن
drugged U دارو خوراندن تخدیر کردن
dope U دارو دادن تخدیر کردن
dopes U دارو دادن تخدیر کردن
drugging U دارو خوراندن تخدیر کردن
narcotism U اعتیاد
addictedness U اعتیاد
consuetude U اعتیاد
accustomedness U اعتیاد
addiction U اعتیاد
addict U عادت اعتیاد
drug addiction U اعتیاد دارویی
addicts U عادت اعتیاد
addict اعتیاد دادن
monandry U اعتیاد به یک شوهر
opiomania U اعتیاد به تریاک
acclimatable U قابل اعتیاد
heroinism U اعتیاد به هروئین
cold turkey U ترک اعتیاد
alcoholism U اعتیاد به نوشیدن الکل
drug addiction U اعتیاد به مواد مخدر
cold turkey U ترک اعتیاد بلامقدمه
hype U اعتیاد به مواد مخدره
hyped up U اعتیاد به مواد مخدره
hyping U اعتیاد به مواد مخدره
hypes U اعتیاد به مواد مخدره
urbanity U اعتیاد بزندگی شهری
urbanism U اعتیاد بزندگی شهری
hyped U اعتیاد به مواد مخدره
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
to go through cold turkey <idiom> U رنج و درد کشیدن در حین ترک اعتیاد [به ویژه هروئین]
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
pill U حب دارو
pills U حب دارو
natural philosophy U دارو
pharmaceutical U دارو
remedying U دارو
pharmaceutic U دارو
remedied U دارو
cure U دارو
remedies U دارو
medics U دارو
cured U دارو
cures U دارو
puisne judge U دارو جز
remedy U دارو
medication U دارو
drug U دارو
medicament U دارو
drugs U دارو
drugged U دارو
drugging U دارو
medicine U دارو
medicaments U دارو
materia medica U دارو
medicines U دارو
medications U دارو
medicinally U با دارو
pharmaceuticals U دارو
deice U بدون یخ کردن
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
dosages U یک خوراک دارو
alkahest U نوش دارو
chemic U دارو فروش
calomel U کرم دارو
doses U یک خوراک دارو
muller U دارو ساز
doses U مقدار دارو
dosed U یک خوراک دارو
dosed U مقدار دارو
dose U یک خوراک دارو
pouch kit U جعبه دارو
philter U مهر دارو
male fern U کیل دارو
pouch kit U جای دارو
hyssop U اشنان دارو
lungwort U سینه دارو
dosing U مقدار دارو
dosing U یک خوراک دارو
dose U مقدار دارو
cure all U نوش دارو
philtre U مهر دارو
withdrawals U ترک دارو
dosage U یک خوراک دارو
substance withdrawal U ترک دارو
withdrawal U ترک دارو
troche U قرص دارو
delouse U بدون شپش کردن
degum U بدون صمغ کردن
delousing U بدون شپش کردن
unseam U بدون درز کردن
deloused U بدون شپش کردن
denitrify U بدون نیترات کردن
disequilibrate U بدون تعادل کردن
depolarize U بدون قطب کردن
delouses U بدون شپش کردن
dozed U دوز یک خوراک دارو
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
dozes U دوز یک خوراک دارو
drugs U دارو [به طور کلی ]
medications U دارو [به طور کلی ]
drug holiday U ترک موقت دارو
drug abuse U سوء استفاده از دارو
withdrawal symptoms U نشانههای ترک دارو
drugs of every description [of all descriptions] U همه نوع دارو
doze U دوز یک خوراک دارو
hocus U نوشابه دارو زده
seasoning U دارو زنی بچوب
miyhridate U زهر دارو پادزهر
dosages U مقدار استعمال دارو
withdrawal syndrome U نشانگان ترک دارو
dosage U مقدار استعمال دارو
dozing U دوز یک خوراک دارو
resolutive U دارو یا عامل گدازنده
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
vial U شیشه کوچک دارو
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
ad-lib U بدون نوشته صحبت کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbed U بدون نوشته صحبت کردن
unvoice U بدون صدا ادا کردن
ad-libbing U بدون نوشته صحبت کردن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libs U بدون نوشته صحبت کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
live in a small way U بدون سر و صدا زندگی کردن
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
iamatology U مبحث دارو شناسی پزشکی
dozed U مقدار کافی از یک دارو خوراک
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
dosage U مقدار تجویز شده دارو
dozes U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dosages U مقدار تجویز شده دارو
doze U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozing U مقدار کافی از یک دارو خوراک
spaced out <idiom> U از خوردن دارو گیج شدن
drip-dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
cohabits U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
drip dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
do without <idiom> U بدون هیچ چیزی کار کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabiting U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
glide U پرواز کردن بدون نیروی موتور
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to feel women up U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
cohabit U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
glides U پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided U پرواز کردن بدون نیروی موتور
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
cohabited U با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to grope women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
love philtre U مهر دارو شربت سحر امیز
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
love potions U مهر دارو شربت عشق امیز
love potion U مهر دارو شربت عشق امیز
potion U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
This drug excites the nerves. U این دارو اعصاب را تحریک می کند
potions U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
gallipot U پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
roughdry U بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
free lance U کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
Give the benefit of the doubt <idiom> U [باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
pharmacodynamics U مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com