Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cracky
U
ترک بردار زودشکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fragile
U
لطیف زودشکن
brittle
U
بی دوام زودشکن
polygraph
U
رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs
U
رونوشت بردار نسخه بردار
vector
U
بردار
equivocatory
U
اب بردار
dope vector
U
بردار
vectors
U
بردار
arrows
U
بردار
resultant
U
بردار
arrow
U
بردار
liner velocity
U
بردار سرعت
magnetic vector
U
بردار مغناطیسی
mouldable
U
قالب بردار
normal vector
U
بردار عمود
submission
U
فرمان بردار
postponement
U
فرمان بردار
hypotaxis
U
فرمان بردار
normal vector
U
بردار قائم
numerale
U
شماره بردار
light vector
U
بردار نور
lifter
U
وزنه بردار
lift vector
U
بردار برا
dutiable
U
گمرک بردار
subordination
U
فرمان بردار
exponible
U
توضیح بردار
field vector
U
بردار میدان
finable
U
جریمه بردار
flux of a vector
U
شاره بردار
suborder
U
فرمان بردار
forfoitable
U
جریمه بردار
harvestman
U
خرمن بردار
interrupt vector
U
بردار وقفه
land surveyor
U
نقشه بردار
participable
U
شرکت بردار
patchable
U
وصله بردار
polar vector
U
بردار قطبی
wave vector
U
بردار موج
voltage vector
U
بردار ولتاژ
vectorial
U
حامل بردار
treatable
U
تعلیم بردار
ratable
U
نرخ بردار
stainable
U
زنگ بردار
state vector
U
بردار حلات
treader
U
گام بردار
state vector
U
بردار حالت
tollable
U
باج بردار
weight lifter
U
وزنه بردار
subsumption
U
فرمان بردار
poynting's vector
U
بردار پوینتینگ
state vector
U
بردار وضعیت
radius vector
U
بردار شعاعی
topographer
U
نقشه بردار
photographers
U
عکس بردار
curl
U
حلقه بردار
curled
U
حلقه بردار
curls
U
حلقه بردار
surveyor
U
نقشه بردار
surveyors
U
نقشه بردار
forces
U
بردار نیرو
axial vector
U
بردار محوری
vectors
U
حامل بردار
vector
U
حامل بردار
samplers
U
نمونه بردار
fraudulent
U
کلاه بردار
ascribe
U
رونویس بردار
ascribed
U
رونویس بردار
ascribes
U
رونویس بردار
ascribing
U
رونویس بردار
photographer
U
عکس بردار
swindlers
U
کلاه بردار
swindler
U
کلاه بردار
forcing
U
بردار نیرو
force
U
بردار نیرو
sampler
U
نمونه بردار
benefic
U
بهره بردار
component
U
مولفه بردار
active
U
تنزل بردار
rateable
U
نرخ بردار
cross bearer
U
صلیب بردار
crucifer
U
صلیب بردار
customable
U
گمرک بردار
damageable
U
غرامت بردار
disciplinable
U
نظم بردار
discountable
U
تخفیف بردار
components
U
مولفه بردار
taxable
U
مالیات بردار
circulation of a vector
U
چرخه بردار
velocities
U
بردار سرعت
velocity
U
بردار سرعت
bilable
U
ضمانت بردار
burgers vector
U
بردار برگرز
code vector
U
بردار رمز
Leave her alone. Stop bothering her.
U
دست از سر دخترک بردار
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
Come off it !Get along-with you.
U
بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
U
شوخی بردار نیست
Euclidean vector
U
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
radius vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
velocity
U
بردار سرعت
[فیزیک]
basis vector
U
بردار پایه
[ریاضی]
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
y axis
U
بردار عمودی گراف
freestone
U
سنگ تراش بردار
core drill
U
مته نمونه بردار
rodman
U
کمک نقشه بردار
location vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
beneficiaries
U
بهره بردار ذیحق
beneficiary
U
بهره بردار ذیحق
vector psychology
U
روانشناسی بردار نگر
vector graphics display
U
بردار نمایش گرافیکی
vector data aggregate
U
بردار اطلاعات مجتمع
docile
U
تعلیم بردار مطیع
magnetization vector
U
بردار مغناطیس کنندگی
x axis
U
بردار افقی گراف
core barrel
U
لوله نمونه بردار
he was proof against harm
U
اسیب بردار نبود
magnetic field vector
U
بردار میدان مغناطیسی
dope vector
U
بردار خصیصه نما
magnetic vector potential
U
پتانسیل بردار مغناطیسی
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
crooks
U
ادم قلابی کلاه بردار
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
make-weights
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooking
U
ادم قلابی کلاه بردار
Take it as a souvenir!
U
این را به عنوان سوغاتی بردار!
Why dont you come off it!
U
چرا دست بردار نیستی !
z axis
U
بردار عمق در گراف سه بعدی
None of your tricks.
U
دست ازحقه بازی بردار
field book
U
دفترچه یادداشت نقشه بردار
make weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
crook
U
ادم قلابی کلاه بردار
make-weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
Stop your little games (tricks).
U
ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
force displaced in parallel
U
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
Take a fresh sheet of paper.
U
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
X Y
U
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
included angle
U
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
If you don't feel like it, (you can) just stop.
U
اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
z buffer
U
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
xerographic printer
U
چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
interpretable
U
قابل تفسیر تفسیر بردار
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
cartesian coordinates
U
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com