English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
friendly interface U ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus U Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
illegal U ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
prolog U زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
terminal emulation U تقلید ترمینالی
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
slaved U ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slave U ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slaving U ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slaves U ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
asr U وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
addressable U ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
EFTPOS U ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
appliances U تجهیزات
devices U تجهیزات
appliance U تجهیزات
rig U تجهیزات
rigs U تجهیزات
rigged U تجهیزات
device U تجهیزات
parrots U تجهیزات ای اف اف
materiel U تجهیزات
fixture U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
equipment U تجهیزات
equipments U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
parrot U تجهیزات ای اف اف
transfer equipment U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
parroted U تجهیزات ای اف اف
accouterment U تجهیزات
parroting U تجهیزات ای اف اف
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
protective equipment U تجهیزات حفافتی
standby equipment U تجهیزات جانشینی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
output equipment U تجهیزات خروجی
telephone equipment U تجهیزات تلفن
technical equipment U تجهیزات فنی
turning attachment U تجهیزات تراشکاری
plants U تجهیزات کارگاه
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
plant U تجهیزات کارگاه
radar equipment U تجهیزات رادار
war material U تجهیزات جنگی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
illuminating device U تجهیزات روشنایی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
outfit U تجهیزات حفاری
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
handling equipment U تجهیزات بار
garage equipment U تجهیزات گاراژ
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
mobilization U تجهیزات قوا
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
outfits U تجهیزات حفاری
capital equipments U تجهیزات سرمایهای
machine equipment U تجهیزات ماشین
extra equipment U تجهیزات اضافی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
critical materials U تجهیزات مهم
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
cryptoequipment U تجهیزات رمز
shuttled U بردن افرادو تجهیزات
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
shuttles U بردن افرادو تجهیزات
plant records U امار تجهیزات کارگاه
die sinking attachment U تجهیزات فرز حدیده
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
panoply U تجهیزات و ارایش کامل
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
shuttle U بردن افرادو تجهیزات
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
arsenal U ساختمان تجهیزات نظامی
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
grinding attachment U تجهیزات سنگ سمباده
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
cam grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قوسی
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed U دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cutter grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
form U ترکیب
blend U ترکیب
blends U ترکیب
formed U ترکیب
composition U ترکیب
compound U ترکیب
combination U ترکیب
isomeric U هم ترکیب
compounded U ترکیب
compounds U ترکیب
anabolism U ترکیب
make up U ترکیب
construction U ترکیب
art direction U ترکیب
accoutrement [British] U ترکیب
color U ترکیب
feature U ترکیب
accouterment [American] U ترکیب
featured U ترکیب
features U ترکیب
décor U ترکیب
layout U ترکیب
constructions U ترکیب
comp U ترکیب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com