Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acid diluent
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
purlin
U
لایه یا تیرک اتصال
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
workgroup
U
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
dry contact
U
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
sessions
U
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session
U
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
transports
U
لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transporting
U
لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported
U
لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport
U
لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
crossfiring
U
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
outselling
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
bridge
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
STT
U
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
U
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
U
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
interlayer
U
لایه بین دو لایه
delamination
U
لایه لایه کردن
delaminate
U
لایه لایه شدن
delamination
U
لایه لایه شدگی
argillite
U
خاک رس لایه لایه
lamination
U
لایه لایه سازی
delamination
U
لایه لایه شدن
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
combinative
U
ترکیبی
combinatorial
U
ترکیبی
combinatory
U
ترکیبی
combinational
U
ترکیبی
composite casting
U
ترکیبی
agglutinative
U
ترکیبی
synthetic
U
ترکیبی
synthesic
U
ترکیبی
ingradient
U
جز جز ترکیبی
trivalence
U
سه ترکیبی
synthetical
U
ترکیبی
trivalency
U
سه ترکیبی
combination bands
U
نوارهای ترکیبی
affinity
U
میل ترکیبی
composite metal
U
فلز ترکیبی
affinities
U
میل ترکیبی
combinational circuit
U
مدار ترکیبی
diphthongs
U
صدای ترکیبی
diphthong
U
صدای ترکیبی
combination tone
U
صوت ترکیبی
combination influence
U
عامل ترکیبی
composite video
U
تصویر ترکیبی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
turboramjet
U
ترکیبی از توربوجت و رم جت
mixed strategy
U
استراتژی ترکیبی
mix
U
مخلوط ترکیبی
mixed glue
U
چسب ترکیبی
mixed cell refernce
U
ارجاع سل ترکیبی
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
synthetic method
U
روش ترکیبی
elective affinity
U
میل ترکیبی
shapeliness
U
خوش ترکیبی
ordinal number
U
عدد ترکیبی
mixes
U
مخلوط ترکیبی
ingredients
U
جزء ترکیبی
ingredient
U
جزء ترکیبی
parathesis
U
ترکیبی بی تغییر
composite symbol
U
علامت ترکیبی
sequential storage
U
انباره ترکیبی
ct
U
حمل و نقل ترکیبی
Borromini capital
U
[نوعی سر ستون ترکیبی]
multiplex
U
تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport
U
حمل و نقل ترکیبی
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر ترکیبی
ctd
U
سند حمل ترکیبی
chemical affinity
U
میل ترکیبی شیمیایی
combined transport document
U
اسناد حمل ترکیبی
histamine
U
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
hydrogen bombs
U
بمب ترکیبی اتمی
feasion
U
بمب ترکیبی اتمی
hemiterpene
U
ترکیبی بفرمول 8H5C
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
all the better
U
چه بهتر
the more better the best
U
بهتر
better
U
بهتر
so much the better
U
چه بهتر
so much the better for me
U
بهتر من
better than
U
بهتر از
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
cob
U
[ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
hexahydrate
U
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
latten
U
ترکیبی مانند فلز برنج
ketol
U
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
combined transport operator
U
عامل حمل و نقل ترکیبی
carbide
U
ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
fiata combined transport bill of lading
U
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
contraction parry
U
ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
mixed column line graph
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
lattin
U
ترکیبی مانند فلز برنج
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
basophile
U
میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
mixed column line chart
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
cto
U
عامل حمل ونقل ترکیبی
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
preferably
U
بطور بهتر
So much the better.
U
دیگه بهتر
modify
U
بهتر کردن
above rubies
U
بهتر از یاقوت
cote
U
بهتر بودن از
ameliorator
U
بهتر کننده
ameliorative
U
بهتر شونده
to change to the better
U
بهتر شدن
modifying
U
بهتر کردن
the best of all
U
از همه بهتر
meliorative
U
بهتر شونده
amelioration
U
بهتر شدن
on the mend
<idiom>
U
بهتر شدن
ameliorates
U
بهتر کردن
ameliorated
U
بهتر کردن
modifies
U
بهتر کردن
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
meliorate
U
بهتر شدن
ameliorating
U
بهتر کردن
ameliorate
U
بهتر کردن
might as well
<idiom>
U
ترجیحا بهتر
BPP
U
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
syntactical
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactic
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP
U
هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
iodoform
U
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
enhances
U
بهتر یا واضح تر کردن
enhancing
U
بهتر یا واضح تر کردن
tea is preferable to water
U
چایی از اب بهتر است
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
the better plan is to
U
بهتر این است که .....
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com