Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
low airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
hight of burst
U
ارتفاع ترکش
height of burst
U
ارتفاع ترکش
exoatmosphere
U
ترکش اتمی بالای جو
air burst
U
ترکش هوایی
aerial burst
U
ترکش هوایی
air adjustment
U
تنظیم ترکش هوایی
atomic air burst
U
ترکش هوایی اتمی
airburst ranging
U
تنظیم ترکش هوایی
splintering
U
ترکش
detonation
U
ترکش
quivers
U
ترکش
burst
U
ترکش
bursts
U
ترکش
splinters
U
ترکش
detonations
U
ترکش
splinter
U
ترکش
splintered
U
ترکش
splashes
U
ترکش
blasts
U
ترکش
splash
U
ترکش
blast
U
ترکش
quivered
U
ترکش
quiver
U
ترکش
splashing
U
ترکش
quivering
U
ترکش
impact action
U
عمل ترکش
blasting machine
U
دستگاه ترکش
burst center
U
مرکز ترکش
graze burst
U
ترکش زمینی
burst range
U
برد ترکش
ricochet burst
U
ترکش کمانهای
high burst
U
ترکش بالا
burst range
U
مسافت ترکش
sonic boom
U
ترکش اوا
sonic booms
U
ترکش اوا
impact burst
U
ترکش ضربتی
impact burst
U
ترکش سطحی
types of burst
U
نوع ترکش
burst wave
U
موج ترکش
surface burst
U
ترکش سطحی
impact point
U
نقطه ترکش گلوله
center of burst
U
مرکز ترکش گلوله
graze burst
U
ترکش روی زمین
impact
U
اثر ترکش انفجار
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
atomic underground burst
U
ترکش زیرزمینی اتمی
craters
U
چاله ترکش گلوله ها
crater
U
چاله ترکش گلوله ها
impacts
U
اثر ترکش انفجار
exoatmosphere
U
ترکش فوق جوی
splinterproof
U
سنگر ضد ترکش گلوله
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
graze sensitive
U
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
explosion
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
explosions
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
surface burst
U
ترکش روی سطح زمین
doubtful
U
ترکش مشکوک مورد تردید
center of impact
U
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
burst interval
U
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
hard missile base
U
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
To play ones last card
U
آخرین تیر ترکش رارها کردن
flash burns
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
flash burn
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
kopfring
U
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
flash blindness
U
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
splash scale
U
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air officer
U
افسر هوایی
air liaison officer
U
افسر رابط هوایی
flight surgeon
U
افسر پزشک نیروی هوایی
air transport liaison officer
U
افسر رابط ترابری هوایی
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
superelevation
U
ارتفاع زیاد
high altitude
U
ارتفاع زیاد
high altitude
U
از ارتفاع زیاد
alpine
U
واقع در ارتفاع زیاد
aerospace
U
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
specification
U
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
altitude sickness
U
کسالت در اثر ارتفاع زیاد
locap
U
گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
mining effect
U
اثر مینی شکل ترکش مینی شکل
tan alt
U
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
stranger
U
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
skies
U
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky
U
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
z scale
U
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
over freight
U
بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
embarkation officer
U
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
claims officer
U
افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
loft bombing
U
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
flag rank
U
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
field grade
U
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
high burst ranging
U
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
drop height
U
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud
U
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
pressure altitude
U
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude
U
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
releasing officer
U
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
overhead cover
U
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
absolute altimeter
U
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude
U
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
low altitude
U
ارتفاع کم ارتفاع پست
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
transom
U
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
exmeridian altitude
U
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com