Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
detonating
U
ترکاننده وابسته به انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train
U
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
U
مدار انفجار مسیر انفجار
blast line
U
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
explosions
U
انفجار
blastment
U
انفجار
detonation
U
انفجار
blow-ups
U
انفجار
blow-up
U
انفجار
blow up
U
انفجار
detonations
U
انفجار
displosion
U
انفجار
explosion
U
انفجار
plosion
U
انفجار
eruption
U
انفجار
burst
U
انفجار
blasts
U
انفجار
bursts
U
انفجار
pops
U
انفجار
popped
U
انفجار
pop
U
انفجار
blast
U
انفجار
blasting
U
انفجار
blow out
U
انفجار
brisance
U
انفجار
busted
U
انفجار ترکیدگی
blast effect
U
اثر انفجار
fire time
U
زمان انفجار
implosion
U
انفجار از داخل
crater
U
قیف انفجار
blasts
U
صدای انفجار
combustion chamber
U
اطاق انفجار
POWs
U
صدای انفجار
impact action
U
اثر انفجار
inexplosive
U
غیرقابل انفجار
ignitor
U
وسیله انفجار
blast
U
ضربه انفجار
explosive
U
قابل انفجار
explosion proof
U
پوشش ضد انفجار
bursting set
U
محل انفجار
bust
U
انفجار ترکیدگی
population explosion
U
انفجار جمعیت
combustiblity
U
قابلیت انفجار
outbursts
U
انفجار غضب
explosiveness
U
قابلیت انفجار
blasting machine
U
دستگاه انفجار
outburst
U
انفجار غضب
detonations
U
انفجار ناگهانی
misfire
U
گیر در انفجار
misfired
U
گیر در انفجار
misfires
U
گیر در انفجار
blasts
U
ضربه انفجار
explosive force
U
قدرت انفجار
explosive force
U
نیروی انفجار
aerial burst
U
انفجار هوایی
explosimeter
U
انفجار سنج
sonic booms
U
انفجار صوتی
explosion hazard
U
خطر انفجار
POW
U
صدای انفجار
sonic boom
U
انفجار صوتی
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
explosive energy
U
قدرت انفجار
blast wave
U
موج انفجار
burst wave
U
موج انفجار
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
dead center ignition
U
نقطه انفجار
the force of the explosion
U
شدت انفجار
detonations
U
انفجار ضربهای
detonative
U
اماده انفجار
countermining
U
انفجار ضد مین
destruct system
U
سیستم انفجار
detonable
U
قابل انفجار
crackle
U
صدای انفجار پی در پی
crackled
U
صدای انفجار پی در پی
big bang
U
انفجار بزرگ
swooper
U
انفجار دار
crepitation
U
انفجار مکرر
time of disintegration
U
زمان انفجار
high order detonation
U
انفجار شدید
crackles
U
صدای انفجار پی در پی
information explosion
U
انفجار اطلاعات
detonatable
U
قابل انفجار
detonating slab
U
مسیر انفجار
yield
U
بازده انفجار
yielded
U
بازده انفجار
yields
U
بازده انفجار
detonation
U
انفجار ضربهای
blow out
U
سوختن انفجار
atom samshing
U
انفجار اتمی
detonation
U
انفجار ناگهانی
lead in
U
مداررابط انفجار
blast
U
صدای انفجار
craters
U
قیف انفجار
gust
U
انفجار فوت
detonation charge
U
خرج انفجار
detonation cord
U
سیم انفجار
busting
U
انفجار ترکیدگی
busts
U
انفجار ترکیدگی
gusts
U
انفجار فوت
atom samsher
U
دستگاه انفجار اتمی
explosive range
U
گستره انفجار پذیری
flex x
U
خرج انفجار ورقهای
flex x
U
خرج انفجار کتابی
explosives
U
مواد قابل انفجار
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
atomic time
U
زمان انفجار اتمی
poised mine
U
مین اماده انفجار
subsidiary
U
عمق دهنده به انفجار
subsidiaries
U
عمق دهنده به انفجار
armed ammunition
U
مهمات اماده انفجار
armed mine
U
مین اماده انفجار
tnt equivalent
U
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
powder kegs
U
چیز قابل انفجار
powder keg
U
چیز قابل انفجار
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
high order detonation
U
انفجار انی وکامل
blast effect
U
اثر موج انفجار
impact
U
اثر ترکش انفجار
impacts
U
اثر ترکش انفجار
late time
U
زمان سکته انفجار
low order
U
انفجار کند یا ناقص
service mine
U
مین قابل انفجار
afterwinds
U
باد بعد از انفجار
blastment
U
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
bursts
U
انفجار منفجر شدن
bursts
U
منفجر کردن انفجار
burst
U
انفجار منفجر شدن
burst
U
منفجر کردن انفجار
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
proximity fuze
U
فیوز مخصوص انفجار مرمی
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
strip
U
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
piezometer
U
دستگاه سنجش شدت انفجار
sofar
U
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
ice mine
U
مین مخصوص انفجار زیریخی
exudation
U
مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
predictor
U
دستگاه محاسب زمان انفجار
acoustic circuit
U
مدار عکس العمل انفجار صوتی
countermining
U
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
discriminating circuit
U
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
afterwinds
U
باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
fire in the hole
U
انفجار نزدیک است به جان پناه
ice mining
U
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
yields
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge
U
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area
U
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time
U
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
looked
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com