English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
proms U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
prom U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
graphics U شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
management U برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
development planning U برنامه ریزی توسعه
family planning U برنامه ریزی خانواده
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
state planning U برنامه ریزی دولتی
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
dietetics U برنامه ریزی غذایی
planning principles U اصول برنامه ریزی
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
overall planning U برنامه ریزی کلی
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
plan U برنامه ریزی کردن
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
develops U برنامه ریزی و تولید
program U برنامه ریزی کردن
production planning U برنامه ریزی تولید
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
product planning U برنامه ریزی محصولات
develop U برنامه ریزی و تولید
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
programming methods U روشهای برنامه ریزی
planning horizon U افق برنامه ریزی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
programs U برنامه ریزی کردن
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning system U نظام برنامه ریزی
plans U برنامه ریزی کردن
population planning U برنامه ریزی جمعیت
curriculum development U برنامه ریزی درسی
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
programmed U برنامه ریزی شده
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
scheduled U برنامه ریزی کردن
schedule U برنامه ریزی کردن
financial planning U برنامه ریزی مالی
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
rural planning U برنامه ریزی روستائی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
ex ante U برنامه ریزی شده
national planning U برنامه ریزی ملی
timing U برنامه ریزی زمانی
schedules U برنامه ریزی کردن
linear programming U برنامه ریزی خطی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
projectable U قابل طرح ریزی
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
log U بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
logs U بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
blast through alphanumerics U حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
delay U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
business U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
virtual U مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
facsimile U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
schedule U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
teleprinters U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
portable program U برنامه قابل انتقال
reentrable program U برنامه قابل بازگذشت
portable program U برنامه قابل حمل
reusable program U برنامه قابل استفاده مجدد
ACD U سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
programmable calculator U ماشین حساب قابل برنامه نویسی
pla U ارایه منطقی قابل برنامه نویسی
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
mask U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com