English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patching U ترمیم سنگفرش لکه گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stone floor U سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
flagstone paving U سنگفرش صفحهای سنگفرش تختهای
cobble stonepaving U سنگفرش
sett paving U سنگفرش
paving stone U سنگفرش
paving stones U سنگفرش
flagstone U سنگفرش
flagstones U سنگفرش
placed stone facing U سنگفرش
cobblestone U سنگفرش
cobblestones U سنگفرش
pediments U سنگفرش
pediment U سنگفرش
pavement U سنگفرش
pavements U سنگفرش
macadam U سنگفرش
stone pitched facing U سنگفرش
flagging U سنگفرش
paving U سنگفرش
pitching U سنگفرش
laying of setts U سنگفرش کردن
causeway U جاده سنگفرش
paving U مصالح سنگفرش
paver U بنای سنگفرش
gravel U سنگفرش کردن
desert pavement U سنگفرش بیابانی
sett U قطعه سنگفرش
random paving U سنگفرش موزاییک
hand placed rock U سنگفرش فکافته
random paving U سنگفرش معرق
cleaving U برش سنگفرش
relaying U بازسازی سنگفرش
dry stone pitching U سنگفرش خشکه چینی
repave U تازه سنگفرش کردن
pavement U سنگفرش جاده فرش شده
flag U سنگفرش کردن پایین افتادن
flags U سنگفرش کردن پایین افتادن
potholes U سوراخ گرد بر روی سنگفرش
pothole U سوراخ گرد بر روی سنگفرش
tarmacadam U جاده اسفالته دارای سنگفرش
pavements U سنگفرش جاده فرش شده
Tarmac U جاده اسفالته دارای سنگفرش
paver U کوبه برای کوبیدن سنگفرش
recoveries U ترمیم
recovery U ترمیم
restoration U ترمیم
amendments U ترمیم
amendment U ترمیم
betterment U ترمیم
reconstructions U ترمیم
reconstruction U ترمیم
regeneration U ترمیم
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
rehabilitates U ترمیم کردن
amended U ترمیم کردن
amend U ترمیم کردن
rehabilitated U ترمیم کردن
rehabilitate U ترمیم کردن
rehabilitating U ترمیم کردن
restoration U اعاده ترمیم
reshuffle U ترمیم کردن
reshuffled U ترمیم کردن
reshuffles U ترمیم کردن
reshuffling U ترمیم کردن
amending U ترمیم کردن
error recovery U ترمیم خطا
restore U ترمیم کردن
restored U ترمیم کردن
restores U ترمیم کردن
restoring U ترمیم کردن
cabinet reshuffle U ترمیم کابینه
reforms U ترمیم کردن
file recovery U ترمیم فایل
recovers U ترمیم شدن
reform U ترمیم کردن
recovering U ترمیم شدن
recover U ترمیم شدن
relief U ترمیم اسایش خاطر
hot U تشخیص و ترمیم خطا
hotter U تشخیص و ترمیم خطا
hottest U تشخیص و ترمیم خطا
e r p U برنامه ترمیم اروپا
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
error recovery procedures U رویههای ترمیم خطا
cost of reproduction U هزینه نوسازی و ترمیم
recoverable error U خطای قابل ترمیم
recoverable error U خطای ترمیم پذیر
orthopaedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
irrecoverable error U خطای غیر قابل ترمیم
to recover from something U ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
orthopedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
hard U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
hard surface U اجرفرش کردن سنگفرش کردن
pave U سنگفرش کردن صاف کردن
paves U سنگفرش کردن صاف کردن
plug U [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
dental filling U ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental restoration U ترمیم دندان [دندان پزشکی]
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
resumption U از سر گیری
dewatering U اب گیری
catch U بل گیری
skim U کف گیری
scorification U کف گیری
skimmed U کف گیری
recapturing U پس گیری
exorcism U جن گیری
recapture U پس گیری
skims U کف گیری
recaptured U پس گیری
recaptures U پس گیری
monogyny U یک زن گیری
exorcisms U جن گیری
lutation U گل گیری
bias U سو گیری
retractaion U پس گیری
luting U گل گیری
recature U پس گیری
biases U سو گیری
module U اندازه گیری
sternly U با سخت گیری
noise suppression U پارازیت گیری
nitrification U نیتروژن گیری
number dialling U شماره گیری
integration U انتگرال گیری
originationu U سرچشمه گیری
emulsification U عصاره گیری
modeling U سرمشق گیری
measurement U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
monogyny U یک جفت گیری
embracery U دراغوش گیری
complementation U متمم گیری
interpolations U درون گیری
refuelled U سوخت گیری
decision making U تصمیم گیری
decoction U عصاره گیری
ensue U پی گیری کردن
ensued U پی گیری کردن
removal of cinder U تفاله گیری
river capture U رود گیری
refuelling U سوخت گیری
rigorousness U سخت گیری
refuels U سوخت گیری
retired ness U کناره گیری
declipping U لکه گیری
renouncement U کناره گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
ensues U پی گیری کردن
recruitment U سرباز گیری
recruitment U توان گیری
removal of slag U شلاکه گیری
dial up U شماره گیری
coring U مغزه گیری
coring U نمونه گیری
corf U سبدماهی گیری
piscatology U فن ماهی گیری
coppering U مس گیری لوله
paralytic disability U زمین گیری
crabber U خرچنگ گیری
punctiliousness U نکته گیری
decoppering U مس گیری کردن
decarburization U کربن گیری
demission U کناره گیری
decalcification U کلسیم گیری
deoxidation U اکسیژن گیری
dephosphorization U فسفر گیری
damage control U اسیب گیری
criticalness U خرده گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com