Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sequence of command
U
ترتیب توالی فرامین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
order of fire
U
ترتیب توالی اتش
sequence number
U
شماره ترتیب توالی
approach sequence
U
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
collating sequence
U
توالی ترتیب رشته تلفیق
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
system commands
U
فرامین سیستم
fire commands
U
فرامین اتش
immediate mode commands
U
فرامین مد صریح
control flag
U
پرچم کنترل فرامین
annunciator
U
اعلام کننده فرامین
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
ailavator
U
سطوح فرامین روی بال
command issuing office
U
دفتر توزیع فرامین یکان
backtell
U
رله کردن دستورات تکرار فرامین
heteronomy
U
انقیادوپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری
armstrong
U
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
sequences
U
توالی
subalternation
U
توالی
sequence
U
توالی
consecutiveness
U
توالی
suited
U
توالی
suit
U
توالی
successions
U
توالی
succession
U
توالی
consecution
U
توالی
subsequence
U
توالی
suits
U
توالی
subsere
U
توالی بعدی
state succession
U
توالی دولتها
progressions
U
توالی تسلسل
middle succession
U
توالی وسطی
progression
U
توالی تسلسل
sequence rule
U
قاعده توالی
middle succession
U
توالی میانین
tracks
U
توالی ردپاراگرفتن
track
U
توالی ردپاراگرفتن
successions
U
نیابت توالی
tracked
U
توالی ردپاراگرفتن
succession
U
نیابت توالی
sq
U
مخفف توالی
impluse train
U
توالی ایمپولز
in succession
U
به توالی متواترا"
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
impluse sequence
U
توالی ضربه جریان
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
sequencer
U
اسباب سنجش توالی وتسلسل
alphameric sequence
U
ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
organisations
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
random
U
بی ترتیب
organization
U
ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
arr
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
system
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
arrangment
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
collocation
U
ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
assortment
U
ترتیب
assortments
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
ordering
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
arrangement
U
ترتیب
arrangements
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
management
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
lay out
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
sequence
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
sequences
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
pial
U
بی ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
kelter
U
ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
set up
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
in series
U
به ترتیب
order
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
alphabetical order
U
ترتیب رکوردها
disciplines
U
تادیب ترتیب
partial order
U
پاره ترتیب
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
sequencing
U
ترتیب دهی
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
sequencing
U
ترتیب گذاری
sequencer
U
ترتیب سنج
sequence number
U
شماره ترتیب
random fill
U
خاکریز بی ترتیب
rearrngement
U
ترتیب مجد د
make-up
U
ترتیب گریم
disordered
U
بی ترتیب اشفته
on this
<adv.>
U
به این ترتیب
relative location
U
ترتیب نسبی
sequence check
U
مقابله ترتیب
sequence control
U
کنترل ترتیب
runs
U
ترتیب محوطه
run
U
ترتیب محوطه
permanencies
U
ترتیب همیشگی
permanency
U
ترتیب همیشگی
as to that
<adv.>
U
به این ترتیب
concerning this
<adv.>
U
به این ترتیب
for this purpose
<adv.>
U
به این ترتیب
schemes
U
ترتیب رویه
hereto
<adv.>
U
به این ترتیب
hereunto
<adv.>
U
به این ترتیب
orchestrations
U
ترتیب هم اهنگی
orchestration
U
ترتیب هم اهنگی
schemed
U
ترتیب رویه
scheme
U
ترتیب رویه
ordains
U
ترتیب دادن
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
untune
U
بی ترتیب کردن
descending order
U
ترتیب نزولی
partial order
U
ترتیب جزئی
decreasing order
U
ترتیب کاهنده
data set
U
ترتیب داده
curialism
U
ترتیب دربارپاپ
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
control sequence
U
ترتیب کنترل
descending sort
U
ترتیب نزولی
desultorily
U
بطور بی ترتیب
word order
U
ترتیب واژه ها
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
gradational
U
به ترتیب درجه
first in first out
U
به ترتیب ورود
firing order
U
ترتیب احتراق
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
fifo
U
به ترتیب ورود
expandede order
U
ترتیب مبسوط
indue order
U
به ترتیب صحیح
to map out
U
ترتیب دادن
lighting scheme
U
ترتیب روشنایی
ascending order
U
ترتیب صعودی
arrengement
U
ترتیب دادن
march order
U
ترتیب راهپیمایی
sort order
U
نظم ترتیب
sort key
کلید ترتیب
order of battle
U
ترتیب نیرو
birth order
U
ترتیب ولادت
calling sequence
U
ترتیب فراخوانی
connecting arrangement
U
ترتیب متصل
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
compose sequence
U
ترتیب ساختگی
sequence counter
U
ترتیب شمار
kelter
U
بی ترتیب مختل
collating sequence
U
ترتیب تلفیقی
castrametation
U
فن ترتیب اردو
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
ordaining
U
ترتیب دادن
rearrangements
U
ترتیب مجدد
chronological
U
به ترتیب تاریخ
sequences
U
رشته ترتیب
tactics
U
نظم و ترتیب
line up
U
به ترتیب ایستادن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line-ups
U
به ترتیب ایستادن
layouts
U
ترتیب وسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com