English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
issue priority U ترتیب تقدم توزیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
issue priority U تقدم توزیع اماد
ratings U ترتیب تقدم
precedence U ترتیب تقدم
rating U ترتیب تقدم
freight route order U ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
pre audience U ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program U برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
precedence U تقدم
better hand U تقدم
lead U تقدم
leads U تقدم
pas U حق تقدم
right of priority U حق تقدم
anteriority U تقدم
antecedence U تقدم
priorship U تقدم
priorship U حق تقدم
primacy U تقدم
priority U تقدم
right of way U حق تقدم
priority U حق تقدم
precedency U حق تقدم
priorities U تقدم
priorities U حق تقدم
right of way U تقدم
preemimence U تقدم
preference U تقدم
preferences U تقدم
preferment U حق تقدم
precession U تقدم
rights of way U حق تقدم
precedence U حق تقدم
rights of way U تقدم
to give priority to U تقدم دادن به
to give place to U تقدم دادن
priority intersection U تقدم باراهفرعی
precedence U تقدم پیامها
to give preference to U تقدم دادن بر
time priority U تقدم زمانی
emergency priority U تقدم فوری
valve lead U تقدم سوپاپ
priority of fires U تقدم اتشها
emergency priority U تقدم اضطراری
urgent priority U تقدم فوری
priority of check U تقدم کیش
major road U راه با حق تقدم
burdened U فاقد حق تقدم
precendence rules U قواعد تقدم
preexistence U تقدم وجود
lead U سرمشق تقدم
leads U سرمشق تقدم
pre existence U تقدم وجود
precession of the equinoxes U تقدم اعتدالین
law of primacy U قانون تقدم
urgent priority U تقدم حیاتی
preempt U حق تقدم پیدا کردن
right of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
preexistent U دارای تقدم در وجود
primacy recency effect U اثر تقدم - تاخر
priority targets U هدفهای دارای تقدم
background U کار با حق تقدم پایین
law of prior entry U قانون تقدم ورود
transposition U تقدم و تاخر جابجاشدگی
system priorities U تقدم های سیستم
backgrounds U کار با حق تقدم پایین
prolepsis U تقدیم یا تقدم امری
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
backgrounds U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
preemptor U شریک دارای حق تقدم در خرید
background U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
to put somebody in a backwater U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
The pedestrain has the right of way. U حق تقدم در عبور با عابر پیاده است
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
foreground U برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
transpostion U پس و پیش سازی تقدم وتاخر تغییر مایه
foreground U کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
absolute address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
machine address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
interrupts U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
t distribution U توزیع تی
distributions U توزیع
issued U توزیع
allotments U توزیع
repartition U توزیع
issue U توزیع
allotment U توزیع
dissemination U توزیع
distribution U توزیع
marketing U توزیع
issues U توزیع
dispensations U توزیع
dispensation U توزیع
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
allotments U تخصیص توزیع
normalized distribution U توزیع بهنجار
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
normal plane U توزیع نرمال
chi square distribution U توزیع مربع خی
trade channel U مجرای توزیع
uniform distribution U توزیع یکنواخت
truncated distribution U توزیع ناقص
unit of issue U واحد توزیع
distributed U توزیع شده
qualitative distribution U توزیع کیفی
random distribution U توزیع بی نظم
random distribution U توزیع تصادفی
population distribution U توزیع جمعیت
poisson distribution U توزیع پواسون
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
planck distribution U توزیع پلانک
angular distribution U توزیع زاویهای
reseller U توزیع کننده
probability distribution U توزیع احتمال
administers U توزیع کردن
administering U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
administer U توزیع کردن
distributor U توزیع کننده
distributors U توزیع کننده
revolving top U استوانه توزیع
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
bose distribution U توزیع بوز
issue commissary U مسئول توزیع
canonical distribution U توزیع بندادی
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimal distribution U توزیع بهینه
spatial distribution U توزیع فضائی
stress distribution U توزیع تنش
stresses distribution U توزیع تنشها
symmetrical distribution U توزیع متقارن
poissan distribution U توزیع پواسن
dispense U توزیع کردن
dispensed U توزیع کردن
dispenses U توزیع کردن
rotation system U توزیع تناوبی
sample distribution U توزیع نمونه
arrengement of the reonforcement U توزیع اماتور
pareto distribution U توزیع پاراتو
basic of issue U مبنای توزیع
bernoulli distribution U توزیع برنولی
dealt U توزیع کردن
binomial distribution U توزیع دو جملهای
dispensing U توزیع کردن
table of distribution U جدول توزیع
demotic distribution U توزیع جمعیت
distributes U توزیع کردن
distributing U توزیع کردن
distribution of income U توزیع درامد
distribution of wealth U توزیع ثروت
distribute U توزیع کردن
distributable U قابل توزیع
marketing channel U مجرای توزیع
distributively U بشکل توزیع
distribution time U زمان توزیع
distribution system U سیستم توزیع
distribution system U شبکه توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
marketing U بازاریابی و توزیع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com