Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
operator
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
task force
U
نیروی اجرای عملیات
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
task element
U
عنصر اجرای عملیات
launches
U
اجرای حمله شروع عملیات
launching
U
اجرای حمله شروع عملیات
launched
U
اجرای حمله شروع عملیات
launch
U
اجرای حمله شروع عملیات
task element
U
قسمت مامور اجرای عملیات
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
task fleet
U
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
e hour
U
وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
interdict
U
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
task group
U
ناو گروه مامور اجرای عملیات
operation
U
ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
force rendezvous
U
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
Lattice
[order]
U
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
well-order
U
خوش ترتیب
[ریاضی]
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
well-ordering
U
خوش ترتیب
[ریاضی]
cycled
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
processes
U
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process
U
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
handing
U
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand
U
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
internal
U
عملیات ریاضی ALU
flag
U
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags
U
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
main line program
U
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
result
U
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
resulting
U
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
resulted
U
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
floating
U
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
optimal merge tree
U
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
multiplication
U
عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
notations
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notation
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
OCP
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
borrows
U
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrow
U
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
U
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
processor
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
logic
U
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
order
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
coprocessor
U
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
postfix
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
prefix notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
sentinels
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
reverse
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
suffix notation
U
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
generals
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
gpr
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
modes
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
mathematical notation
U
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
mathematical logic
U
منطق ریاضی
[ریاضی]
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Sound Blaster
U
و پس اجرای آن
run
U
اجرای
runs
U
اجرای
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
plan implementation
U
اجرای برنامه
ground work
U
اجرای فن در خاک
machine run
U
اجرای ماشین
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
program execution
U
اجرای برنامه
administer justice
U
اجرای عدالت
uses
U
اجرای چیزی
dry run
U
اجرای ازمایشی
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
post strike
U
بعد از اجرای تک
concurrent execution
U
اجرای همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
use
U
اجرای چیزی
enforcement of a judgment
U
اجرای حکم
execution of judgments
U
اجرای احکام
execution of wills
U
اجرای وصایا
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
conduct of fire
U
اجرای اتش
parallel run
U
اجرای موازی
auto da fe
U
اجرای رای
budget execution
U
اجرای بودجه
test run
U
اجرای ازمایشی
carry out the obligations
U
اجرای تعهدات
administration of justice
U
اجرای عدالت
test run
U
اجرای ازماینده
rerun
U
اجرای مجدد
set up
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
management
U
ترتیب
assortment
U
ترتیب
system
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
assortments
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
organisations
U
ترتیب
organization
U
ترتیب
lay out
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
in series
U
به ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
ordering
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
arrangements
U
ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
arrangment
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
random
U
بی ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
regularity
U
ترتیب
collocation
U
ترتیب
sequence
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
pial
U
بی ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
order
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
sequences
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
configurations
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
enforcement by writ
U
اجرای حکم دادگاه
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
checked
U
اجرای خشک یک برنامه
by the number
U
اجرای فرمان با شماره
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com