English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barometric altitude U ارتفاع بارومتری هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
weight and balance sheet U برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
azimuth equidistant projection U وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
crashing U سقوط کردن هواپیما
crashes U سقوط کردن هواپیما
cocooning U رنگ کردن هواپیما
crashed U سقوط کردن هواپیما
change over U عوض کردن [هواپیما]
crash U سقوط کردن هواپیما
crashingly U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
turn off guidance U راهنمای تاکسی کردن هواپیما
take off U برداشتن پرواز کردن هواپیما
abort U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted U سقوط کردن موشک یا هواپیما
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
airlifted U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlift U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifts U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
cocooning U اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
picketing U شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
steering U روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
vectors U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vector U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
bail out U به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
charging point U محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
escadrille U 6 هواپیما
planing U هواپیما
plane U هواپیما
one aircraft was shot down U یک هواپیما
aeroplanes U هواپیما
airplane U هواپیما
airplain U هواپیما
flight U هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
flying machine U هواپیما
planed U هواپیما
aircraft U هواپیما
aeroplane U هواپیما
air plane U هواپیما
air craft U هواپیما
planes U هواپیما
airplanes U هواپیما
tailplane U دم هواپیما
altitudes U ارتفاع هواپیما
crew member U خدمه هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
airframe U بدنه هواپیما
propeller U ملخ هواپیما
captain U فرمانده هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
captained U فرمانده هواپیما
airframe U اسکلت هواپیما
airframe U بدنهء هواپیما
altitude U ارتفاع هواپیما
captains U فرمانده هواپیما
captaining U فرمانده هواپیما
port U فرودگاه هواپیما
plane U صاف هواپیما
airframe U شاسی هواپیما
airscrew U ملخ هواپیما
flaps U باله هواپیما
planed U صاف هواپیما
fuselage U بدنه هواپیما
leading line U خط هدایت هواپیما
fuselage U دماغه هواپیما
fuselages U بدنه هواپیما
air hostess U مهماندار هواپیما
planes U صاف هواپیما
flapped U باله هواپیما
flap U باله هواپیما
albatrose U یک نوع هواپیما
planing U صاف هواپیما
landing U فرودگاه هواپیما
invention of the aeroplane U اختراع هواپیما
fuselages U دماغه هواپیما
hijackings U هواپیما ربائی
ground crew U کارکنان هواپیما
aviation fuel U سوخت هواپیما
airman U خدمه هواپیما
airmen U خدمه هواپیما
loads U بارمهمات هواپیما
path of flight U مسیر هواپیما
load U بارمهمات هواپیما
hijacking U هواپیما ربائی
axial of an aircraft U محور هواپیما
bail out U پریدن از هواپیما
axes of an airplane U محورهای هواپیما
avigation U فن هدایت هواپیما
aviation gasoline U بنزین هواپیما
avgas U بنزین هواپیما
arresting sheave U پل مهار هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aerodrome U فرودگاه هواپیما
aerodromes U فرودگاه هواپیما
crewed U خدمه هواپیما
crewing U خدمه هواپیما
crews U خدمه هواپیما
landings U نشستن هواپیما
roll out U سر خوردن هواپیما
aircraft engine U موتور هواپیما
crew U خدمه هواپیما
aeromechanic U مکانیک هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
hangars U اشیانه هواپیما
aerocommander U نوعی هواپیما
screw U ملخ هواپیما
screws U ملخ هواپیما
hangar U اشیانه هواپیما
rudder bar U فرمان هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft gun laying U رادار هواپیما
hijackers U هواپیما ربا
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
hijacker U هواپیما ربا
flight manifest U بارنامه هواپیما
landing U نشستن هواپیما
landings U فرودگاه هواپیما
agl U رادار هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aero U مربوط به پرواز یا هواپیما
vector U مسیر ناوبری هواپیما
line chief U مکانیسین تعمیرات هواپیما
wingspans U طول بالهای هواپیما
deplane U از هواپیما پیاده شدن
caravel U نوعی کشتی یا هواپیما
caravelle U نوعی کشتی یا هواپیما
vectors U مسیر ناوبری هواپیما
airlifted U حمل بار با هواپیما
aerogun U توپ محمول با هواپیما
sling load U بار اویزان از هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com