Perdic | تراز انرژی اصلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	principle energy level U	تراز انرژی اصلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	virtual level U	تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
	energy level U	تراز انرژی
	energy levle of a particle U	تراز انرژی ذره
	energy level diagram U	نمودار انرژی- تراز
	ground state U	تراز اصلی
	level U	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
	camper level U	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
	bubble level U	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
	spirit level U	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	intrinsic energy U	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
	contours U	خطوط تراز یا منحنیهای تراز
	storage level U	تراز ذخیره تراز مخزن
	VL local bus U	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
	VL bus U	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
	energy transition U	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
	levelled U	تراز کردن تراز
	leveled U	تراز کردن تراز
	level U	تراز کردن تراز
	levels U	تراز کردن تراز
	european unclear a energy agency U	اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
	fission to yield ratio U	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
	masters U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	master data file U	پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
	master U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	mastered U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	acciaccatura U	نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
	on board U	که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
	stapled U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	initial reserves U	ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
	staple U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	generations U	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
	prototypal U	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
	stapling U	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
	prototypic U	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
	first generation computer U	کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
	main guard U	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
	generation U	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
	sound absorption U	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
	map plane U	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
	mainstay U	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
	mainstays U	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
	anastylosis U	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
	base camp U	پایگاه اصلی کمپ اصلی
	base unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	fundamental unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	master file U	فایل اصلی پرونده اصلی
	expansion slots U	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
	mattered U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	matters U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	mattering U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	matter U	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
	DIMM U	سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
	externals U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	external U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	elegant U	یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
	FEP U	پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
	water level U	تراز اب
	levelling straightedge U	خط کش تراز
	degenerate U	هم تراز
	level with each other U	در یک تراز
	surface plate U	تراز
	sited U	تراز
	site U	تراز
	bottom level U	تراز کف
	spirit level U	تراز
	yokefellow U	هم تراز
	sites U	تراز
	quadrant U	تراز
	degenerated U	هم تراز
	degenerates U	هم تراز
	balances U	تراز
	degenerating U	هم تراز
	spirit levels U	تراز
	flushes U	تراز
	levels U	تراز
	levelled U	هم تراز
	levelled U	تراز
	graphical site table U	خط کش تراز
	levels U	هم تراز
	balancing U	تراز
	flushing U	تراز
	balance U	تراز
	flush U	تراز
	f. with the woll U	تراز
	level U	هم تراز
	leveled U	تراز
	leveled U	هم تراز
	level U	تراز
	blacker than black U	تراز فراسیاه
	black level U	تراز سیاه
	equalling U	هم تراز کردن
	equals U	هم تراز کردن
	elevation quadrant U	تراز تیر
	compensation level U	تراز موازنه
	cash balance U	تراز نقدی
	equalled U	هم تراز کردن
	elevation quadrant U	تراز ربعی
	levelling staff U	شاخص تراز
	equaled U	هم تراز کردن
	equaling U	هم تراز کردن
	builder's level U	تراز بنائی
	equal U	هم تراز کردن
	normal energy level U	تراز متعارفی
	normal water level U	تراز بهنجار اب
	contour lines U	منحنی تراز
	storage level U	تراز خزانه
	slight U	تراز لاغر
	permanent water level U	تراز پیوسته اب
	slighter U	تراز لاغر
	platen U	میز تراز
	slighting U	تراز لاغر
	cross level buble U	حباب تراز
	balance U	تراز همیاری
	slighter U	تراز کردن
	slightest U	تراز لاغر
	position angle U	زاویه تراز
	balance of payments U	تراز پرداختها
	power level U	تراز توان
	slights U	تراز کردن
	slights U	تراز لاغر
	slighting U	تراز کردن
	slighted U	تراز کردن
	balances U	تراز همیاری
	maximum water level U	بیشینه تراز
	contour line U	منحنی تراز
	slight U	تراز کردن
	site scale U	طبله تراز
	on a par U	دریک تراز
	contourline U	منحنی تراز
	rotational level U	تراز چرخشی
	resonance state U	تراز تشدیدی
	slighted U	تراز لاغر
	leveling U	تراز کردن
	cross level U	تراز کردن
	degenerate orbitals U	اوربیتالهای هم تراز
	quadrantal U	مربوط به تراز
	slightest U	تراز کردن
	level buble U	حباب تراز
	induction balance U	تراز القا
	ground level U	تراز زمین
	spirit levels U	تراز حبابدار
	abnormal water level	تراز استثنائی آب
	gunner's quadrant U	تراز ربعی
	behinds U	عقب تراز
	behind U	عقب تراز
	background level U	تراز زمینه
	balance coil U	پیچک تراز
	builder level U	تراز بنایی
	level to U	تراز کردن
	level U	تراز بنایی
	even U	تراز مساوی
	angle of site U	زاویه تراز
	aligner U	هم تراز کننده
	energy level U	تراز انژی
	aligns U	هم تراز کردن
	aligning U	هم تراز کردن
	align U	هم تراز کردن
	aligning edge U	لبه هم تراز
	allowable level U	تراز مجاز
	aligned U	هم تراز کردن
	spirit level U	تراز حبابدار
	balances of payments U	تراز پرداختها
	leveled U	تراز بنایی
	balance of trade U	تراز بازرگانی
	excitation state U	تراز تحریک
	exceptional water level U	تراز استثنایی اب
	justifies U	هم تراز کردن
	trophic level U	تراز خوراکی
	justify U	هم تراز کردن
	justifying U	هم تراز کردن
	trial balance U	تراز ازمایشی
	balance sheet U	تراز نامه
	balance sheets U	تراز نامه
	left justified U	هم تراز شده از چپ
	left justify U	هم تراز کردن از چپ
	fermi characteristic energy level U	تراز فرمی
	acceptor level U	تراز گیرنده
	white level U	تراز سفید
	balance of trade U	تراز تجاری
	level surface U	سطح تراز
	water level recorder U	تراز نگار اب
	levelled U	تراز بنایی
	water level observation U	بررسی تراز اب
	water level gage U	تراز سنج
	levels U	تراز بنایی
	visible balance U	تراز اشکار
	visible balance U	تراز مرئی
	fermi level U	تراز فرمی
	superelevation U	تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
	cross level U	ترازعرضی تراز چرخ
	flood stage U	تراز بحرانی طغیان
	flying levels U	خط تراز نقشه برداری
	flying levels U	افق تراز متحرک
	under U	پایین تراز کمتر از
	under- U	پایین تراز کمتر از
	balancing motor U	موتور تراز کننده
	balanced design U	طرح با تراز یکسان
	complementary angle of site U	تصحیح تکمیلی تراز
	contours U	خطوط تراز زمین