English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
admonitions U تذکر راهنمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
noticed U تذکر
notices U تذکر
noticing U تذکر
tip U تذکر
notice U تذکر
reminders U تذکر
admonition تذکر
notification U تذکر
mention U تذکر
mentioning U تذکر
mentions U تذکر
hinted U تذکر
hints U تذکر
note U تذکر
notes U تذکر
noting U تذکر
remembrance U تذکر
reminder U تذکر
remarked U تذکر
remarking U تذکر
notation U تذکر
remarks U تذکر
hint U تذکر
notations U تذکر
remark U تذکر
statement U تذکر
statements U تذکر
commemorations U مجلس تذکر
warn U تذکر دادن
warns U تذکر دادن
warned U تذکر دادن
commemoration U مجلس تذکر
to put in remembrance U تذکر دادن
requisition U تذکر و اخطارکتبی دادن
requisitions U تذکر و اخطارکتبی دادن
requisitioning U تذکر و اخطارکتبی دادن
requisitioned U تذکر و اخطارکتبی دادن
animadversion U تذکر واعلام خطر
wisecrack <idiom> U تذکر نیش دار
unmentionable U غیر قابل تذکر
to weigh in [on something] U تذکر دادن [در مورد چیزی]
call-ups U تذکر دادن جمع کردن
call-up U تذکر دادن جمع کردن
minding U تذکر دادن مراقب بودن
minds U تذکر دادن مراقب بودن
call up U تذکر دادن جمع کردن
mind U تذکر دادن مراقب بودن
a piece of advice U یک راهنمایی
admonition U راهنمایی
orientates U راهنمایی
leading U راهنمایی
orientate U راهنمایی
steerage U راهنمایی
orientating U راهنمایی
instructions U راهنمایی
guidance U راهنمایی
orientation U راهنمایی
instruction U راهنمایی
educational guidance U راهنمایی اموزشی
guide U راهنمایی کردن
traffic lights U چراغ راهنمایی
traffic light U چراغ راهنمایی
a quick word of advice U یک راهنمایی کوچک
indication signs U علایم راهنمایی
instruction U راهنمایی کردن
instructions U راهنمایی کردن
intelligence office U دفتر راهنمایی
misdirection U راهنمایی غلط
guided U راهنمایی کردن
misguide U بد راهنمایی کردن
pilotage U راهنمایی کشتی
conduce U راهنمایی کردن
redirection U راهنمایی مجدد
traffic signal U چراغ راهنمایی
main U ی تر راهنمایی میکند
airt U راهنمایی کردن
vocational guidance U راهنمایی شغلی
guides U راهنمایی کردن
guidable U قابل راهنمایی
marshals U راهنمایی کردن با
aims U مراد راهنمایی
herald U راهنمایی کردن
directing U راهنمایی کردن
heralded U راهنمایی کردن
heralding U راهنمایی کردن
marshal U راهنمایی کردن با
aimed U مراد راهنمایی
leads U : راهنمایی رهبری
marshalled U راهنمایی کردن با
lead U : راهنمایی رهبری
marshaling U راهنمایی کردن با
marshaled U راهنمایی کردن با
light U چراغ راهنمایی
lighted U چراغ راهنمایی
lightest U چراغ راهنمایی
aim U مراد راهنمایی
heralds U راهنمایی کردن
road traffic offences U جرائم راهنمایی و رانندگی
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
guides U راهنمایی کردن غلاف
lead U رهبری کردن راهنمایی
guide U راهنمایی کردن غلاف
vehicle registration office U اداره راهنمایی و رانندگی
guided U راهنمایی کردن غلاف
department of motor vehicles [DMV] [American E] U اداره راهنمایی و رانندگی
leads U رهبری کردن راهنمایی
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
leading question U پرسش راهنمایی کننده
redirect U دوباره راهنمایی کردن
instruct U اموختن به راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
instructed U اموختن به راهنمایی کردن
instructing U اموختن به راهنمایی کردن
child guidance clinic U درمانگاه راهنمایی کودک
instructs U اموختن به راهنمایی کردن
misdirects U راهنمایی غلط کردن
misdirecting U راهنمایی غلط کردن
misdirected U راهنمایی غلط کردن
lead out of danger U با راهنمایی از خطر رهانیدن
misdirect U راهنمایی غلط کردن
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
guide U راهنمایی کردن تعلیم دادن
guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمایی
pilot U راهنمای ناو راهنمایی کردن
piloted U راهنمای ناو راهنمایی کردن
guided U راهنمایی کردن تعلیم دادن
beacon U باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacons U باچراغ یانشان راهنمایی کردن
directs U مستقیم راست راهنمایی کردن
guides U راهنمایی کردن تعلیم دادن
to e. a person an a subject U کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
Turn left at the traffic lights. از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
pilots U راهنمای ناو راهنمایی کردن
Road signs U علائم راهنمایی و رانندگی جاده
direct U مستقیم راست راهنمایی کردن
directed U مستقیم راست راهنمایی کردن
advisory system U سیستم خبرهای که کاربر را راهنمایی میکند
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
instructions U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
point duty U نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
to bow in or out U با تکان سر کسیرا بدرون یابیرون راهنمایی کردن
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
call time U تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
usher U راهنمایی کردن یساولی کردن
steers U هدایت کردن راهنمایی کردن
steered U هدایت کردن راهنمایی کردن
steers U راهنمایی کردن هدایت کردن
steered U راهنمایی کردن هدایت کردن
steer U راهنمایی کردن هدایت کردن
cue U : اشاره کردن راهنمایی کردن
ushered U راهنمایی کردن یساولی کردن
lead U راهنمایی کردن هدایت کردن
ushering U راهنمایی کردن یساولی کردن
cues U : اشاره کردن راهنمایی کردن
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
ushers U راهنمایی کردن یساولی کردن
steer U هدایت کردن راهنمایی کردن
leads U راهنمایی کردن هدایت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com