Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
association of ideas
U
تداعی اندیشه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
association
U
تداعی
associations
U
تداعی
associative shift
U
جابجایی تداعی
association time
U
زمان تداعی
association of ideas
U
تداعی معانی
associationism
U
تداعی گرایی
association test
U
ازمون تداعی
associationist
U
تداعی گرا
association method
U
روش تداعی
association cortex
U
قشر تداعی
backward association
U
تداعی وارونه
clang association
U
تداعی اوایی
associative memory
U
حافظه تداعی
associative fluency
U
سیالی تداعی
free association
U
تداعی ازاد
assiciative strength
U
نیرومندی تداعی
forward association
U
تداعی رو به جلو
association school
U
مکتب تداعی
associative inhibition
U
بازداری ناشی از تداعی
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
association psychology
U
روانشناسی تداعی گرا
associative thinking
U
تفکر تداعی گرا
association by contiguity
U
تداعی از راه مجاورت
association
U
تداعی معانی تجمع
associations
U
تداعی معانی تجمع
word association test
U
ازمون تداعی واژه ها
resemblance
U
[تداعی کردن طرح یا الگو]
meditation
U
اندیشه
second thoughts
U
اندیشه
mentalities
U
اندیشه
mentality
U
اندیشه
notional
U
اندیشه
by rote
U
بی اندیشه
brainchild
U
اندیشه
conception
U
اندیشه
concept
U
اندیشه
internal conception
U
اندیشه
ideas
U
اندیشه ها
reflexion
U
اندیشه
rapt in meditation
U
اندیشه
devisal
U
اندیشه
excogitation
U
اندیشه
extemporal
U
بی اندیشه
extemporarily
U
بی اندیشه
incogitant
U
بی اندیشه
offhanded
U
بی اندیشه
offhandedly
U
بی اندیشه
on the impluse of the moment
U
بی اندیشه
ponderation
U
اندیشه
concepts
U
اندیشه ها
afterthoughts
U
پس اندیشه
thoughts
U
اندیشه
thought
U
اندیشه
solicitude
U
اندیشه
anxiety
U
اندیشه
anxieties
U
اندیشه
idea
U
اندیشه
afterthought
U
پس اندیشه
ideas
U
اندیشه
delib erator
U
اندیشه کننده
intellectual history
U
تاریخ اندیشه ها
musingly
U
در حال اندیشه
plans
U
تدبیر اندیشه
otherworldiness
U
اندیشه عاقبت
overwhelmed with reflection
U
مستغرق اندیشه
immersed in thinking
U
غرق اندیشه
idiographic
U
اندیشه نگار
notions
U
اندیشه فکر
notion
U
اندیشه فکر
deliberations
U
اندیشه تامل
deliberation
U
اندیشه تامل
worry
U
اندیشه نگرانی
ideality
U
اندیشه گرایی
ideation
U
اندیشه پردازی
ideational fluency
U
سیالی اندیشه
plan
U
تدبیر اندیشه
ponderingly
U
اندیشه کنان
premeditatedly
U
با اندیشه قبلی
trow
U
اندیشه کردن
pondered
U
اندیشه کردن
woriless
U
بی غم اسوده بی اندیشه
ponder
U
اندیشه کردن
reflection
U
بازتاب اندیشه
to set one's affection
U
اندیشه کردن
to bethink oneself
U
اندیشه کردن
prenotion
U
پیش اندیشه
ponders
U
اندیشه کردن
refelectingly
U
اندیشه کنان
pondering
U
اندیشه کردن
syntaxic thought
U
اندیشه منطقی
thinkable
U
اندیشه پذیر
thought reading
U
اندیشه خوانی
thought stopping technique
U
فن بازداری اندیشه
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
an absurd notion
U
اندیشه پوچ
cogitating
U
اندیشه کردن
mentality
U
شیوه اندیشه
speculative
U
مربوط به اندیشه
bubbled
U
اندیشه پوچ
forethought
U
اندیشه قبلی
worries
U
اندیشه نگرانی
bubble
U
اندیشه پوچ
meditate
U
اندیشه کردن
meditated
U
اندیشه کردن
meditates
U
اندیشه کردن
meditating
U
اندیشه کردن
considered
U
با اندیشه صحیح
telepathy
U
اندیشه خوانی
muse
U
اندیشه کردن
mused
U
اندیشه کردن
muses
U
اندیشه کردن
cogitates
U
اندیشه کردن
cogitated
U
اندیشه کردن
cogitation
U
اندیشه وتفکر
devisable
U
شایسته اندیشه
conspiratress
U
اندیشه کردن در
bubbling
U
اندیشه پوچ
mentalities
U
شیوه اندیشه
cogitativeness
U
قوه اندیشه
cogitable
U
اندیشه پذیر
opinion
U
رای اندیشه
cerebrotonic
U
اندیشه ورز
opinions
U
رای اندیشه
bubbles
U
اندیشه پوچ
brooder
U
اندیشه کننده
bethink
U
اندیشه کردن
cogitate
U
اندیشه کردن
cerebrotonia
U
اندیشه ورزی
cogitative
U
مربوط به اندیشه وتفکر
thinking type
U
سنخ اندیشه ورز
pursuance of a plan
U
تعقیب اندیشه یا نقشهای
ideographs
U
حروف اندیشه نگاری
the seat thought
U
مرکز اندیشه یا فکر
to r.over something
U
درچیزی اندیشه کردن
homo sapiens
U
انسان اندیشه ورز
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
conceptualize
U
تصور یا اندیشه چیزی راکردن
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminate
U
اندیشه کردن دوباره جویدن
to form a notion
U
اندیشه کردن خیال بستن
to go off half
U
بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
ruminating
U
اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminated
U
اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminates
U
اندیشه کردن دوباره جویدن
to take counsel of one'spillow
U
شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
to consult one's pillow
U
هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
to open one's mind
U
اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to speak one's mind
U
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
intrusive thoughts
U
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
deliberated
U
اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberates
U
اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberating
U
اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberate
U
اندیشه کردن کنکاش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com