Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
estimator
U
تخمین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estimably
U
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
approximation
U
تخمین
estimating
U
تخمین
underestimating
U
تخمین کم
underestimates
U
تخمین کم
underestimated
U
تخمین کم
underestimate
U
تخمین کم
approximations
U
تخمین
estimations
U
تخمین
estimation
U
تخمین
estimates
U
تخمین
assessments
U
تخمین
estimate
U
تخمین
estimated
U
تخمین
assessment
U
تخمین
surmise
U
تخمین
surmised
U
تخمین
surmises
U
تخمین
surmising
U
تخمین
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
give or take
U
تخمین تقریبی
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
cost estimate
U
تخمین مخارج
conjecturable
U
قابل تخمین
estimator
U
تخمین زننده
rough guess
<idiom>
U
تخمین تقریبی
estimations
U
تخمین زدن
parameter estimation
U
تخمین پارامترها
guesses
U
تخمین فرض
estimable
U
تخمین پذیر
range sensing
U
تخمین مسافت
guess
U
تخمین زدن
guess
U
تخمین فرض
over estimation
U
تخمین بیش از حد
overestimation
U
تخمین حدبالا
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
range determination
U
تخمین مسافت
point estimation
U
تخمین نقطهای
estimate of costs
U
تخمین مخارج
guessed
U
تخمین فرض
guessed
U
تخمین زدن
guestimating
U
تخمین زدن
guestimates
U
تخمین زدن
guestimated
U
تخمین زدن
guesstimating
U
تخمین زدن
guesstimates
U
تخمین زدن
guesstimated
U
تخمین زدن
guesstimate
U
تخمین زدن
guesses
U
تخمین زدن
estimating
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین زدن
estimates
U
ارزیابی تخمین
estimates
U
تخمین زدن
estimating
U
ارزیابی تخمین
estimated
U
ارزیابی تخمین
estimated
U
تخمین زدن
inestimable
U
تخمین ناپذیر
invaluable
U
غیرقابل تخمین
estimate
U
تخمین زدن
estimated
U
تخمین تقویم
estimation
U
تخمین زدن
estimate
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
تخمین تقویم
estimates
U
تخمین تقویم
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
account
U
تخمین زدن دانستن
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of
U
براوردکردن تخمین زدن
incalculable
U
غیر قابل تخمین
rater
U
نرخ بند تخمین زن
inappreciable
U
غیر قابل تخمین
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
estimating
U
براوردکردن تخمین زدن
conjecture
U
حدس و تخمین زدن
conjecture
U
تخمین حدس زدن
range finding
U
تخمین مسافت کردن
estimates
U
براوردکردن تخمین زدن
to quantify something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
presumable
<adj.>
U
تخمین زده شده
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
anticipated
<adj.>
U
تخمین زده شده
estimated
<adj.>
U
تخمین زده شده
expected
<adj.>
U
تخمین زده شده
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
probable
<adj.>
U
تخمین زده شده
estimated
U
براوردکردن تخمین زدن
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
computed
U
حساب کردن تخمین زدن
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
unbiased estimators
U
تخمین زنندههای بدون تورش
compute
U
حساب کردن تخمین زدن
computes
U
حساب کردن تخمین زدن
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow
U
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
range sensing
U
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com