English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unbiased estimate U تخمین بدون تورش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unbiased estimators U تخمین زنندههای بدون تورش
Other Matches
unbiased estimators U براورد کنندههای بدون تورش
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
biases U تورش
bias U تورش
estimably U بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
surmising U تخمین
surmises U تخمین
estimating U تخمین
surmise U تخمین
surmised U تخمین
estimate U تخمین
estimations U تخمین
estimation U تخمین
approximations U تخمین
approximation U تخمین
underestimating U تخمین کم
underestimates U تخمین کم
underestimated U تخمین کم
underestimate U تخمین کم
estimated U تخمین
assessment U تخمین
assessments U تخمین
estimates U تخمین
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
estimable U تخمین پذیر
range determination U تخمین مسافت
estimate U تخمین تقویم
parameter estimation U تخمین پارامترها
measurement of demand U تخمین تقاضا
over estimation U تخمین بیش از حد
overestimation U تخمین حدبالا
point estimation U تخمین نقطهای
parametric estimate U تخمین تقریبی
estimations U تخمین زدن
estimates U تخمین زدن
estimates U ارزیابی تخمین
estimates U تخمین تقویم
estimated U تخمین زدن
estimated U ارزیابی تخمین
rough guess <idiom> U تخمین تقریبی
estimation U تخمین زدن
estimating U تخمین زدن
estimating U ارزیابی تخمین
estimate U ارزیابی تخمین
estimate U تخمین زدن
estimating U تخمین تقویم
estimated U تخمین تقویم
guesses U تخمین فرض
guesstimating U تخمین زدن
cost estimate U تخمین مخارج
guestimated U تخمین زدن
guestimates U تخمین زدن
guess U تخمین زدن
conjecturable U قابل تخمین
guesstimates U تخمین زدن
guesstimated U تخمین زدن
guesses U تخمین زدن
guesstimate U تخمین زدن
estimate of costs U تخمین مخارج
guessed U تخمین زدن
guessed U تخمین فرض
guess U تخمین فرض
range sensing U تخمین مسافت
regression estimate U تخمین رگرسیون
guestimating U تخمین زدن
estimator U تخمین زننده
give or take U تخمین تقریبی
invaluable U غیرقابل تخمین
estimator U تخمین کننده
inestimable U تخمین ناپذیر
range finding U تخمین مسافت کردن
to take the gauge of U براوردکردن تخمین زدن
account U تخمین زدن دانستن
estimated U براوردکردن تخمین زدن
anticipated <adj.> U تخمین زده شده
range spotting U تخمین مسافت کردن
rater U نرخ بند تخمین زن
presumable <adj.> U تخمین زده شده
estimating U براوردکردن تخمین زدن
probable <adj.> U تخمین زده شده
conjecture U حدس و تخمین زدن
expected <adj.> U تخمین زده شده
conjecture U تخمین حدس زدن
constructive total loss U تخمین خسارت کل وارده
estimates U براوردکردن تخمین زدن
estimated <adj.> U تخمین زده شده
estimate [quote] U براورد [تخمین] [اقتصاد]
incalculable U غیر قابل تخمین
to quantify something [at] U تخمین زدن چیزی [به]
to estimate something [at] U تخمین زدن چیزی [به]
estimate U براوردکردن تخمین زدن
inappreciable U غیر قابل تخمین
estimated U تخمین زدن ارزیابی کردن
compute U حساب کردن تخمین زدن
computed U حساب کردن تخمین زدن
incalculably U بطور غیر قابل تخمین
estimating U تخمین زدن ارزیابی کردن
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
computes U حساب کردن تخمین زدن
estimates U تخمین زدن ارزیابی کردن
appraising U تقویم کردن تخمین زدن
estimate U تخمین زدن ارزیابی کردن
appraise U تقویم کردن تخمین زدن
appraised U تقویم کردن تخمین زدن
appraises U تقویم کردن تخمین زدن
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow U از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
range sensing U تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrating U بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated U بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrate U بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates U بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
estimated U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
ex U بدون
wanting U بدون
and no mistake U بدون شک
indubitable U بدون شک
to a certainty U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
obtrusively U بدون حق
acheilous U بدون لب
sans U بدون
ex- U بدون
i'll warrant U بدون شک
goalless U بدون گل
unstressed U بدون مد
not nearctic U بدون
acheilos U بدون لب
but U بدون
without U بدون
bottomless U بدون ته
undoubted U بدون شک
achlamydeous U بدون پوشش
discontinuously U بدون اتصال
unattended U بدون متصدی
acarpous U بدون میوه
achromatic U بدون ترخیم
disconnectedly U بدون ارتباط
adrift U بدون هدف
recoilless U بدون لنگر
unalloyed U بدون الیاژ
asymptomatic U بدون علامت
deice U بدون یخ کردن
diamensionless U بدون اندازه
unselfish U بدون خودخواهی
free from backlash U بدون لقی
diamensionless U بدون بعد
dimensionless U بدون بعد
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
endless U بدون پایان
cordless U بدون سیم
ametabolic U بدون دگردیسی
anechoic U بدون انعکاس
awless U بدون بیم
searchless U بدون جستجو
avirulent U بدون شدت
shadeless U بدون سایه
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
shockless U بدون ضربه
nonstop U بدون توقف
bareheaded U بدون کلاه
ametabolous U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
run on U بدون وقفه
achromic U بدون ترخیم
acid free U بدون اسید
acold U بدون احساسات
sans ceremonie U بدون تشریفات
sans recours U بدون رجوع
soilless U بدون خاک
by rote U بدون فکر
scoreless U بدون امتیاز
acranial U بدون کاسهء سر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com