English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unmitigated U تخفیف نیافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underdeveloped U توسعه نیافته
unbred U پرورش نیافته
untaught U تعلیم نیافته
unregenerated U دوباره حیات نیافته
underdeveloped nations U ملل توسعه نیافته
unregenerate U دوباره حیات نیافته
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped area U منطقه توسعه نیافته
immature U رشد نیافته نابهنگام
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
underdeveloped U رشد کافی نیافته عقب افتاده
exoterical U خارجی جهری بدرون راه نیافته
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
COMAL U زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
extend U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
discount U تخفیف
discounted U تخفیف
commission U تخفیف
commissioning U تخفیف
rebates U تخفیف
damping U تخفیف
commissions U تخفیف
rebate U تخفیف
discounting U تخفیف
volume discount U تخفیف
concession U تخفیف
attenuation U تخفیف
assuagement U تخفیف
discounts U تخفیف
abatement U تخفیف
allayment U تخفیف
reductions U تخفیف
alleviation U تخفیف
reduction U تخفیف
slakes U تخفیف
slaked U تخفیف
refraction U تخفیف
slake U تخفیف
relaxation U تخفیف
mitigation U تخفیف
clemency U تخفیف
progressive rebate U تخفیف تصاعدی
bank discount U تخفیف بانکی
bate U تخفیف دادن
relaxing U تخفیف یافتن
cash discount U تخفیف نقدی
remitting U تخفیف دادن
quantity discount U مقدار تخفیف
quantity discount U میزان تخفیف
quantity allowance U تخفیف کلی
relieve U تخفیف دادن
alleviator U تخفیف دهنده
relieves U تخفیف دادن
relieving U تخفیف دادن
abatable U قابل تخفیف
remit U تخفیف دادن
remits U تخفیف دادن
remitted U تخفیف دادن
scant U تخفیف یافتن
discounts U تخفیف دادن
commutative U تخفیف دار
incommutably U یا تخفیف داد
extenuate U تخفیف دادن
extenuatextent U تخفیف دادن
extenuating U تخفیف دهنده
extenuative U تخفیف دهنده
extenuatory U تخفیف امیز
loyalty discount U تخفیف وفاداری
give a reduction U تخفیف دادن
immitigable U تخفیف ناپذیر
remission U گذشت تخفیف
incommutability U تخفیف ناپذیری
relax U تخفیف یافتن
discountable U تخفیف بردار
commmute U تخفیف دادن
commutability U تخفیف پذیری
commutation U تخفیف جرم
commutation U تخفیف مجازات
commutation ticket U بلیط با تخفیف
money off offer U فروش با تخفیف
mitigation of punishment U تخفیف مجازات
mitigable U تخفیف دادنی
derogate U تخفیف دادن
discount rate U نرخ تخفیف
discount rate U میزان تخفیف
incommutable U تخفیف ناپذیر
assuages U تخفیف دادن
cut U تخفیف بریدگی
cuts U تخفیف بریدگی
slashed U تخفیف زیاددادن
slashes U تخفیف زیاددادن
slashing U تخفیف زیاد
allowance U تخفیف مقرری
assuaged U تخفیف دادن
assuage U تخفیف دادن
slash U تخفیف زیاددادن
assuaging U تخفیف دادن
abate U تخفیف دادن
abated U تخفیف دادن
abates U تخفیف دادن
abating U تخفیف دادن
commutes U تخفیف دادن
commuting U تخفیف دادن
allowances U تخفیف مقرری
trade discount U تخفیف صنفی
relaxation of penultis U تخفیف جرایم
discounted U تخفیف دادن
trade discount U تخفیف تجاری
discounting U تخفیف دادن
rate of discount U نرخ تخفیف
discount U تخفیف دادن
rebates U تخفیف کاهش
commute U تخفیف دادن
commuted U تخفیف دادن
quantity discount U تخفیف کلی
volume discont U تخفیف خریدعمده
volume discont U تخفیف مقداری
relaxes U تخفیف یافتن
rebate U تخفیف کاهش
remissive U تخفیف دهنده
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
quantity discount U تخفیف عمده فروشی
quantity rebate U تخفیف عمده فروشی
slasher U تخفیف فاحش دهنده
unbated U تخفیف داده نشده
loyalty rebate U تخفیف مشتریان دائم
loyalty discount U تخفیف مشتریان دائم
immitigably U بطور تخفیف ناپذیر
berating U تخفیف درجه دادن
berates U تخفیف درجه دادن
subsidence U تخفیف درد وغیره
berated U تخفیف درجه دادن
slaughter U تخفیف زیاد دادن
slaughtered U تخفیف زیاد دادن
slaughters U تخفیف زیاد دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن
slashed U تخفیف زیاد دادن
berate U تخفیف درجه دادن
discount of goods U تخفیف روی کالا
he would not bade a biner U یک دینارهم تخفیف نمیدهد
slash U تخفیف زیاد دادن
freight rebate U تخفیف هزینه حمل
extenuate U تخفیف دادن کاستن از
lower U : پایین اوردن تخفیف دادن
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
lowers U : پایین اوردن تخفیف دادن
lowering U : پایین اوردن تخفیف دادن
lowered U : پایین اوردن تخفیف دادن
shifting pedal U وسیله تخفیف وتضعیف چیزی
allowances U تخفیف وزن بار اسب
allowance U تخفیف وزن بار اسب
alights U راحت کردن تخفیف دادن
alighting U راحت کردن تخفیف دادن
alighted U راحت کردن تخفیف دادن
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
synergy U پدیده تشدید یا تخفیف اثر
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
pull down U پایین اوردن تخفیف دادن
alight U راحت کردن تخفیف دادن
mitigative U سبک سازنده تخفیف دهنده
cynergy U پدیده تشدید یا تخفیف اثر
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
analgesia U بی حسی نسبت بدرد تخفیف درد
reduce U استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
commutes U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
paregoric U تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
commuting U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
reduces U استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
loyalty rebate U تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
remittent U تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
reducing U استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
commute U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
cash discount U تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
tax deduction U تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
mitigate U تخفیف دادن تسکین دادن
mitigates U تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated U تخفیف دادن تسکین دادن
provcation U در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com