Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
cellarage
U
حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to nick a horse's tail
U
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
microcomputer
U
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
he has a small p in shimran
U
او ملک کوچکی درشمیران دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
letter weight
U
کاغذ نگاه دار
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
The bus to ... stops here.
U
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
French doors
U
دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
fully
U
تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
French door
U
دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
holds
U
نگاه داشتن
to keep in
U
نگاه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
hold
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
stay
U
نگاه داشتن
stayed
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
to lay fast
U
نگاه داشتن
to lock out
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
to put to a pause
U
نگاه داشتن
stopping
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
preservatize
U
نگاه داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
stops
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
to give support to
U
نگاه داشتن
stop
U
نگاه داشتن
tackling
U
نگاه داشتن
retain
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
papers
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papered
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papering
U
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
i swore him to secrecy
U
او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
sysop
U
شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد
hide
U
مخفی نگاه داشتن
freeze
U
ثابت نگاه داشتن
stunts
U
کوتاه نگاه داشتن
to keep the pot boiling
U
کارهارادرجریان نگاه داشتن
keep on
U
بازهم نگاه داشتن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
to lay up in a napkin
U
بی مصرف نگاه داشتن
hides
U
مخفی نگاه داشتن
to keep down
U
پایین نگاه داشتن
stunt
U
کوتاه نگاه داشتن
stunting
U
کوتاه نگاه داشتن
shroud
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
inshrine
U
با حرمت نگاه داشتن
hold down
U
مطیع نگاه داشتن
keep under one's hat
<idiom>
U
پنهان نگاه داشتن
commemorate
U
بیادگار نگاه داشتن
freezes
U
ثابت نگاه داشتن
to pick up oneself
U
خودرا نگاه داشتن
to keep on file
U
درپرونده نگاه داشتن
to keep in
U
روشن نگاه داشتن
commemorates
U
بیادگار نگاه داشتن
commemorating
U
بیادگار نگاه داشتن
to behave oneself
U
ادب نگاه داشتن
to keep away
U
دور نگاه داشتن
to keep at bay
U
معطل نگاه داشتن
impark
U
در محوطه نگاه داشتن
inurn
U
در فرف نگاه داشتن
to hush up
U
ساکت نگاه داشتن
wedge
U
باگوه نگاه داشتن
wedges
U
باگوه نگاه داشتن
to hold in trust
U
بطورامانت نگاه داشتن
wedging
U
باگوه نگاه داشتن
commemorated
U
بیادگار نگاه داشتن
wedged
U
باگوه نگاه داشتن
shrouded
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
enwomb
U
در رحم نگاه داشتن
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
on ice
<idiom>
U
دور نگاه داشتن
to keep on
U
روشن نگاه داشتن
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
spreader
U
میله افقی که بادبان را از دکل جدا نگاه می دارد
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
spare
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
keep something at bay
<idiom>
U
[چیزی را دور نگاه داشتن]
Keep somebody at bay
<idiom>
U
[کسی را دور نگاه داشتن]
to rein up
U
جلو اسب را نگاه داشتن
spared
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
pawl
U
باگیره یاعایق نگاه داشتن
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
commemorated
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorate
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
commemorating
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
smothers
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothering
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothered
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
smother
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
ribbon
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbons
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
file
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
filed
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
exclude
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
excludes
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to keep on
U
در نیاوردن
[نگاه داشتن]
[جامه یا کلاه]
to p a vehicle or horse
U
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
fish globe
U
شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
enchain
U
در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
multilayer
U
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
memorialize
U
برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
sprocket feed
U
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
to trainb arms
U
تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
punch
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punches
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
packs
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
to hold any one to ransom
U
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
monitored
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
guards
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
activity
U
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities
U
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
the impediment of a road
U
پا گیرهای جاده
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
draught board
U
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
carpenters' stopper
U
سیم نگهدار گیرهای
confetti
U
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
kickboard
U
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
fulham
U
طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
tailboard
U
تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
stringers
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
stringer
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
chucked
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
clothespin
U
گیرهای که با ان لباس هاراروی بند نگهمیدارند
chuck
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
hanging
U
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
breakpoint
U
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
laced valley
U
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com