English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ex quay U تحویل در بندر مقصد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
Other Matches
terminal port U بندر مقصد
destination port U بندر مقصد
port of entry U بندر مقصد
port of destination U بندر مقصد
out port U بندر دور از مقصد
named port of destination U بندر مقصد مشخص
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
destination port U بندر تحویل کالا
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
addressee U مقصد
saunteringly U بی مقصد
aimless U بی مقصد
destination U مقصد
object point U مقصد
aims U مقصد
aimed U مقصد
aim U مقصد
objective point U مقصد
addressees U مقصد
destinations U مقصد
virtual U و مقصد.
goal U مقصد
consummation U مقصد
goals U مقصد
driftless U بی مقصد
final destination U مقصد نهایی
destination inspection U بازدید در مقصد
destination file U فایل مقصد
named place of destination U مقصد مشخص
Are we there yet? U [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
winning post U تیر مقصد
destined U مقصد معین
object module U واحد مقصد
goal oriented U مقصد گرا
object language U زبان مقصد
object code U برنامه مقصد
immediate destination U مقصد بعدی
immediate destination U اولین مقصد
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
targeted <adj.> U مقصد گرا
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
aimlessly U بدون مقصد
harbour U بندر
harboring U بندر
harbored U بندر
harbors U بندر
wayside U بندر
seaport U بندر
seaports U بندر
cril U سد بندر
harbours U بندر
harbourless U بی بندر
harboured U بندر
port U بندر
harbouring U بندر
stations U یا مقصد استفاده میشود
stationed U یا مقصد استفاده میشود
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
named point of destination U نقطه مشخص در مقصد
message U در مقصد مربوط میشود
station U یا مقصد استفاده میشود
messages U در مقصد مربوط میشود
way port U بندر سر راه
main port U بندر اصلی
on berth U در داخل بندر
port U بندر ورودی
outer harbor U پیش بندر
Douala U بندر دوالا
port U بندر گاه
longshoreman U باربرلنگرگاه بندر
minor port U بندر کوچک
Plymouth U بندر پلیموت
Yangon U بندر یانگون
Tel Aviv U بندر تلآویو
harbor master U رئیس بندر
harbour dues U حقوق بندر
harbour master U رئیس بندر
harbour master U متصدی بندر
malaga U بندر مالاگا
aport U بسوی بندر
inner harbor U بندر داخلی
longshoremen U باربرلنگرگاه بندر
port of call U بندر لنگراندازی
port of call U بندر توقف
ports of call U بندر لنگراندازی
ports of call U بندر توقف
Sydney U بندر سیدنی
harbor master U راهنمای بندر
naval port U بندر دریایی
aport U روبه بندر
treaty port U بندر پیمانی
wharfmaster U رئیس بندر
port watch U نگهبان بندر
Abidjan U بندر ابیجان
Bissau U بندر بیسائو
secondary port U بندر فرعی
Calcutta U بندر کلکته
seaport U بندر دریایی
seaport U دریا بندر
seaports U دریا بندر
registered port U بندر مشخص
jetties U اسکله بندر
port of embarkation U بندر عزیمت
bars U پیش بندر
seaports U بندر دریایی
jetty U اسکله بندر
bar U پیش بندر
free ports U بندر ازاد
free port U بندر ازاد
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
interactive U کد اصلی و مقصد را بررسی کند
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
We are getting there. U ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
bender gestalt test U ازمون طرحهای بندر
entry plan U طرح ورود به بندر
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
Georgetown U بندر جرج تاون
lay an embargo on U در بندر توقیف کردن
embargo U توقیف کشتی در بندر
harbor control tower U برج مراقبت بندر
put into port U وارد بندر شدن
captain of the port U افسر انتظامات بندر
port watch U پست نگهبانی بندر
jetties U موج شکن بندر
George Town U بندر جرج تاون
cril U مانع دهانه بندر
lay day U روز معطلی در بندر
embargoes U توقیف کشتی در بندر
jetty U موج شکن بندر
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
Cape Town U بندر کیپ تاون
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirecting U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
datagram U که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirection U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirected U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirect U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirects U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
controlled port U بندر نظامی کنترل شده
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
roustabout U کارگر اسکله یا بندر گاه
water bailiffs U مامور تفتیش کشتیها در بندر
out bound U عازم بیرون رفتن از بندر
named port of shipment U بندر مشخص برای حمل
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
portcall U زمان رسیدن وسایل به بندر
fast cruise U ازمایش سریع ناو در بندر
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
afloat support U لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
destination U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
sinks U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sink U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled U این بندر هنوز اباد نشده است
message U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
message U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
frees U تحویل
freeing U تحویل
devolvement U تحویل
free U تحویل
transter U تحویل
freed U تحویل
deliveries U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
livery U تحویل
process U تحویل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com