Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quantitative analysis
U
تحلیل مقداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange
U
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
cost benefit analysis
U
تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
quantitative
U
مقداری
quantitatively
U
مقداری
qualitative
U
مقداری
quantitative methods
U
روشهای مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some milk
U
مقداری شیر
quantitative value
U
ارزش مقداری
single valued function
U
تابع یک مقداری
parameter
U
مقداری از یک مدار
parameters
U
مقداری از یک مدار
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some crisps
U
مقداری چیپس
some hot water
U
مقداری آب گرم
extensive property
U
خاصیت مقداری
drop in the bucket
<idiom>
U
مقداری جزئی
volume discont
U
تخفیف مقداری
some cold water
U
مقداری آب سرد
value parameter
U
پارامتر مقداری
bill of quantities
U
صورت مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
amounts
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounting
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amount
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
applicative
U
صفت مقداری مانندsome یا every
quantity theory of money and prices
U
نظریه مقداری پول و قیمت
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
to have a limit
[of up to something]
U
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to run to a quantity
[to run into a sum]
U
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
handily
U
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
parameter
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
to have a maximum limit
[of something]
U
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
transparencies
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
leakages
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
plough land
U
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
drags
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale
U
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
nuclide
U
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
biases
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulted
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
comsumption
U
تحلیل
analyzer
U
تحلیل گر
corrosion
U
تحلیل
analysts
U
تحلیل گر
analyst
U
تحلیل گر
erosion
U
تحلیل
marasmic
U
تحلیل رو
resolutions
U
تحلیل
resolution
U
تحلیل
absorbency
U
تحلیل
analysis
U
تحلیل
economic analysis
U
تحلیل اقتصادی
ego analysis
U
تحلیل خود
job analysis
U
تحلیل شغلی
emaciate
U
تحلیل رفتن
regression analysis
U
تحلیل رگرسیون
logic analysis
U
تحلیل منطقی
income analysis
U
تحلیل درامد
dynamic analysis
U
تحلیل دینامیک
marginal analysis
U
تحلیل نهائی
mental analysis
U
تحلیل ذهنی
motion analysis
U
تحلیل حرکات
dynamic analysis
U
تحلیل پویا
lithotripsy
U
خردسازی یا تحلیل
indifference analysis
U
تحلیل بی تفاوتی
incide
U
تحلیل بردنlooper
hypnoanalysis
U
تحلیل هیپنوتیسمی
lexical analysis
U
تحلیل لغوی
incorrodible
U
غیرقابل تحلیل
handwriting analysis
U
تحلیل دستخط
group analysis
U
تحلیل گروه
graphic analysis
U
تحلیل نگارهای
frequency analysis
U
تحلیل بسامدی
fiddle away
U
تحلیل بردن
item analysis
U
تحلیل پرسش
factor analysis
U
تحلیل عاملی
fault analysis
U
تحلیل عیب
narcoanalysis
U
تحلیل تخدیری
network analysis
U
تحلیل شبکه
strode analysis
U
تحلیل ضربهای
syntactical analysis
U
تحلیل نحوی
system analysis
U
تحلیل سیستم
system analysis
U
تحلیل سازگان
system analyst
U
تحلیل گر سیستم
systems analyst
U
تحلیل گر سیستم
systems analysis
U
تحلیل سیستم
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems analyzer
U
تحلیل گر سیستم
transactional analysis
U
تحلیل تبادلی
trend analysis
U
تحلیل روند
two way analysis
U
تحلیل دو عاملی
value analysis
U
تحلیل ارزش
vector analysis
U
تحلیل برداری
statistical analysis
U
تحلیل اماری
static analysis
U
تحلیل استاتیک
operation analysis
U
تحلیل عملکرد
quantitative analysis
U
تحلیل کمی
path analysis
U
تحلیل مسیر
probability analysis
U
تحلیل احتمالات
profile analysis
U
تحلیل نیمرخ
prosternation
U
تحلیل نیرو
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
qualitative analysis
U
تحلیل کیفی
task analysis
U
تحلیل تکلیف
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
regression analysis
U
تحلیل برگشت
research and analysis
U
تجزیه و تحلیل
resolutive
U
تحلیل برنده
sales analysis
U
تحلیل فروش
stability analysis
U
تحلیل ثبات
static analysis
U
تحلیل ایستا
wearing
U
تحلیل برنده
variance analysis
U
تحلیل واریانس
consumptives
U
تحلیل رفته
consumes
U
تحلیل رفتن
consumed
U
تحلیل رفتن
blind analysis
U
تحلیل بی نام
consume
U
تحلیل رفتن
undermines
U
تحلیل بردن
case analysis
U
تحلیل مورد
undermined
U
تحلیل بردن
character analysis
U
تحلیل منش
undermine
U
تحلیل بردن
analyse
U
تحلیل کردن
dwindling
U
تحلیل رفتن
cluster analysis
U
تحلیل خوشهای
dwindles
U
تحلیل رفتن
dwindled
U
تحلیل رفتن
content analysis
U
تحلیل محتوا
dwindle
U
تحلیل رفتن
benefit cost analysis
U
تحلیل فایده
atrophied
U
تحلیل رفتن
consumptive
U
تحلیل رفته
muscular dystrophy
U
تحلیل عضلانی
pulled
U
تحلیل رفته
activity analysis
U
تحلیل فعالیت
active analysis
U
تحلیل فعال
analitics
U
علم تحلیل
analysand
U
تحلیل شونده
analysis of covariance
U
تحلیل هم پراکنش
analysis of variance
U
تحلیل واریانس
analysis of variance
U
تحلیل پراکنش
atrophy
U
تحلیل رفتن
psychoanalysis
U
تحلیل روانی
analyzer
U
تحلیل کننده
atrophying
U
تحلیل رفتن
atrophies
U
تحلیل رفتن
lysis
U
تحلیل کافتن
eats
U
تحلیل رفتن
corrodible
U
تحلیل رفتنی
consumptible
U
تحلیل رفتنی
stubbing
U
تحلیل بردن
stubbed
U
تحلیل بردن
daseinanalyse
U
تحلیل وجودی
existential analysis
U
تحلیل وجودی
stub
U
تحلیل بردن
data analysis
U
تحلیل داده ها
analyzing
U
تحلیل کردن
analyzes
U
تحلیل کردن
analyzed
U
تحلیل کردن
depth analysis
U
تحلیل عمقی
direct analysis
U
تحلیل رهنمودی
die down
U
تحلیل رفتن
analysing
U
تحلیل کردن
analyses
U
تحلیل کردن
analysed
U
تحلیل کردن
stubs
U
تحلیل بردن
analysis
U
تحلیل جداگری
analysis
U
تجزیه و تحلیل
analysis
U
تحلیل کاوش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com