Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
validation of a model
U
تحقق پذیری یک الگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
validation of a hypothesis
U
تحقق پذیری یک فرضیه
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
substantiation
U
تحقق
positivism
U
تحقق
verification
U
تحقق
realization
U
تحقق
entelechy
U
تحقق
realize
U
تحقق بخشیدن
realizing
U
تحقق یافتن
realizes
U
تحقق بخشیدن
realizes
U
تحقق یافتن
realising
U
تحقق بخشیدن
realized
U
تحقق بخشیدن
realizable
U
تحقق پذیر
realized
U
تحقق یافتن
realizing
U
تحقق بخشیدن
realizable
U
قابل تحقق
realism
U
تحقق گرایی
come off
U
تحقق یافتن
actualise
[British]
U
تحقق بخشیدن
realistically
U
تحقق گرای
realistic
U
تحقق گرای
actualize
U
تحقق بخشیدن
carry ineffect
U
تحقق بخشیدن
carry out
U
تحقق بخشیدن
realising
U
تحقق یافتن
realises
U
تحقق بخشیدن
realises
U
تحقق یافتن
put inpractice
U
تحقق بخشیدن
make something happen
U
تحقق بخشیدن
carry into effect
U
تحقق بخشیدن
put into effect
U
تحقق بخشیدن
realist
U
تحقق گرای
realists
U
تحقق گرای
put ineffect
U
تحقق بخشیدن
implement
U
تحقق بخشیدن
incertitude
U
عدم تحقق
realize
U
تحقق یافتن
incertiude
U
عدم تحقق
realised
U
تحقق یافتن
realised
U
تحقق بخشیدن
scholasticate
U
اهل تحقق وتتبع
lost causes
U
هدف تحقق نیافتنی
lost cause
U
هدف تحقق نیافتنی
see the light of day
<idiom>
U
متولد شدن ،تحقق یافتن
forthcoming
<adj.>
U
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
estate in reversion
U
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
esorow
U
سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
remainder
U
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
paradigms
U
الگو
pattern
U
الگو
standard
U
الگو
standards
U
الگو
alignment chart
U
الگو
texture
U
الگو
paradigm
U
الگو
patterns
U
الگو
textures
U
الگو
moulded
U
الگو
modelled
U
الگو
modeled
U
الگو
model
U
الگو
nomogram
U
الگو
mold
U
الگو
template
U
الگو
moulds
U
الگو
models
U
الگو
molded
U
الگو
templates
U
الگو
schema
U
الگو
schemata
U
الگو
molds
U
الگو
mould
U
الگو
types
U
گونه الگو
typed
U
گونه الگو
type
U
گونه الگو
pattern recognition
U
الگو شناسی
stenciller
U
الگو ساز
sampled
U
الگو ازمون
pattern recognition
U
تشخیص الگو
mask
U
الگو سامان
masks
U
الگو سامان
archetype
U
کهن الگو
archetypes
U
کهن الگو
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
sample
U
الگو ازمون
validation of a model
U
اعتبار یک الگو
stenciler
U
الگو ساز
strickle
U
الگو صاف کردن
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
patterns
U
الگو صفات فردی
patterns
U
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
U
الگو صفات فردی
palettes
U
جدول رنگ و الگو
palette
U
جدول رنگ و الگو
schematic
U
الگو وار طرح کلی
resemblance
U
[تداعی کردن طرح یا الگو]
stencil
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencils
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
stenciled
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilled
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
recognition
U
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
per
U
همان طور که در الگو نشان داده شده
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
areas
U
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area
U
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
desktop
U
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
wallpapers
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpaper
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
deliquescence
U
نم پذیری
water absorption
U
آب پذیری
pliability
U
خم پذیری
bass response
U
بم پذیری
locals
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
movableness
U
جنبش پذیری
mutability
U
تغییر پذیری
plasticity
U
اندام پذیری
mutabilty
U
تغییر پذیری
negotiability
U
انتقال پذیری
perishableness
U
فنا پذیری
penetrability
U
نفوذ پذیری
penetrance
U
نفوذ پذیری
perceptibility
U
ادراک پذیری
passibility
U
تالم پذیری
pardonableness
U
امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility
U
پارامغناطیس پذیری
opposability
U
مقابله پذیری
observability
U
مشاهده پذیری
perfectibility
U
کمال پذیری
transferability
U
انتقال پذیری
modifiability
U
تغییر پذیری
indocility
U
تعلیم نا پذیری
indefeasibility
U
فسخ نا پذیری
incontrovertibility
U
بحث نا پذیری
impressionability
U
تاثیر پذیری
improvability
U
بهبود پذیری
hereditability
U
وراثت پذیری
generalizability
U
تعمیم پذیری
fusibility
U
گداز پذیری
flexibtlity
U
انعطاف پذیری
flammability
U
اشتعال پذیری
finitude
U
پایان پذیری
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
inflammability
U
اشتعال پذیری
infusibility
U
گداز نا پذیری
miscibility
U
امتزاج پذیری
mensurability
U
پیمایش پذیری
maintainability
U
نگهداشت پذیری
magnetization curve
U
خم مغناطیس پذیری
magnetization
U
مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility
U
مغناطیس پذیری
livability
U
زیست پذیری
lability
U
تغییر پذیری
justifiability
U
توجیه پذیری
intolerableness
U
تحمل نا پذیری
insatiability
U
سیری نا پذیری
feasibilty
U
امکان پذیری
westernization
U
غرب پذیری
solubility
U
انحلال پذیری
serviceability
U
تعمیر پذیری
separability
U
تفکیک پذیری
self acceptance
U
خویشتن پذیری
selectivity
U
گزینش پذیری
scalability
U
مقیاس پذیری
reversibility
U
برگشت پذیری
reversibility
U
بازگشت پذیری
versatility
U
تطبیق پذیری
verifiability
U
اثبات پذیری
transmissivity
U
فرافرست پذیری
transitivity
U
سرایت پذیری
transitivity
U
انتقال پذیری
tenability
U
دفاع پذیری
tangib
U
لمس پذیری
suspensive
U
اندروا پذیری
suggestibility
U
تلقین پذیری
submissiveness
U
سلطه پذیری
removability
U
عزل پذیری
reflexivity
U
انعکاس پذیری
reflexivity
U
بازتاب پذیری
plasticity
U
شکل پذیری
reflectability
U
بازتاب پذیری
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
perviousness
U
تراوش پذیری
persuasibility
U
ترغیب پذیری
permeance
U
نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم مغناطیس پذیری
permeability
U
تراوش پذیری
permeability
U
نفوذ پذیری
permeability
U
نشت پذیری
plasticity
U
قالب پذیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com