Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
securer
U
تحصیل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
studying
U
تحصیل
study
U
تحصیل
acquisitions
U
تحصیل
schooling
U
تحصیل
acquirement
U
تحصیل
studies
U
تحصیل
obtaining
U
تحصیل
acquisition
U
تحصیل
achievement
U
تحصیل
achievements
U
تحصیل
securement
U
تحصیل
acquistion
U
تحصیل
school age
U
سالهای تحصیل
gets
U
تحصیل شده
getting
U
تحصیل شده
school age
U
سن آغاز تحصیل
schools
U
تحصیل در مدرسه
school
U
تحصیل در مدرسه
educated
U
تحصیل کرده
get
U
تحصیل شده
he applied him self to study
U
مشغول تحصیل شد
achieve
تحصیل کردن
earned
U
تحصیل کردن
impetration
U
تحصیل بدرخواست
s.for study
U
میل به تحصیل
earn
U
تحصیل کردن
schoolfellow
U
تعلیم تحصیل
self taught
U
تحصیل کرده
s.for study
U
ذوق تحصیل
graduation
U
فراغت از تحصیل
recoveries
U
تحصیل چیزی
recovery
U
تحصیل چیزی
earns
U
تحصیل کردن
nonresident
U
تحصیل مکاتباتی
to obtain permission
U
تحصیل اجازه کردن
toi mug at
U
سخت تحصیل کردن
clerisy
U
طبقه تحصیل کرده
procuance
U
تحصیل چیزی خرید
ineducable
U
غیر قابل تحصیل
degrees
U
دیپلم یا درجه تحصیل
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
degree
U
دیپلم یا درجه تحصیل
earned income
U
درامد تحصیل شده
serendipity
U
تحصیل نعمت غیرمترقبه
to study for the bar
U
تحصیل حقوق کردن
to leave school
U
ترک تحصیل کردن
studiousness
U
عشق بخواندن یا تحصیل
cultured
U
مهذب تحصیل کرده
school drop out
U
ترک تحصیل کرده
schoolable
U
مشمول تحصیل اجباری
scoolable
U
مشغول تحصیل اجباری
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
to study persian
U
زبان فارسی تحصیل کردن
grafts
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
grafted
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
wins
U
بدست اوردن تحصیل کردن
win
U
بدست اوردن تحصیل کردن
graft
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
dropout
U
کسی که ترک تحصیل میکند
etymologize
U
تحصیل علم اشتقاق کردن
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
gains
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gained
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gain
U
حصول تحصیل منفعت کردن
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
my unwillingness to study
U
بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
To neglect ones studies .
U
از تحصیل خود غافل ماندن ( شدن )
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
convocation
U
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
minor
U
در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
academia
U
حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
homecomings
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecoming
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
alumni
U
پسریامردیکه دراموزشگاهی تحصیل کرده وازانجافارغ التحصیل شده
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
graft
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafts
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
co-ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
achieves
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieved
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieving
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
gets
U
حاصل کردن تحصیل کردن
procure
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
procured
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
getting
U
حاصل کردن تحصیل کردن
get
U
حاصل کردن تحصیل کردن
studies
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
study
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
procures
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
procuring
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
studying
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com