Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acclamation
U
تحسین و شادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
applause
U
تحسین
praises
U
تحسین
praising
U
تحسین
praise
U
تحسین
acclamation
U
تحسین
acclaims
U
تحسین
acclaiming
U
تحسین
universal applause
U
تحسین
acclaimed
U
تحسین
praised
U
تحسین
acclaim
U
تحسین
applauding
U
تحسین کردن
admiration
U
پسند تحسین
to take off one's hat to
U
تحسین کردن
compelling
<adj.>
U
تحسین برانگیز
applaudable
U
قابل تحسین
applaudingly
U
از روی تحسین
applausive
U
تحسین امیز
approbative
U
تحسین امیز
acclamatory
U
تحسین امیز
acclamable
U
قابل تحسین
approbativeness
U
حس جلب تحسین
approbatory
U
تحسین امیز
approvable
U
شایان تحسین
admirers
U
تحسین کننده
admirer
U
تحسین کننده
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
take off one's hat to
U
تحسین کردن
admiringly
U
از روی تحسین
taken
U
مورد تحسین
applauder
U
تحسین کننده
ovations
U
تحسین حضار
ovation
U
تحسین حضار
praising
U
تحسین پرستش
praises
U
تحسین پرستش
praised
U
تحسین پرستش
admire
U
تحسین کردن
praise
U
تحسین پرستش
appreciably
U
قابل تحسین
appreciable
U
قابل تحسین
wondrous
<adj.>
U
قابل تحسین
wonderful
<adj.>
U
قابل تحسین
admired
U
تحسین کردن
applauded
U
تحسین کردن
applauds
U
تحسین کردن
stupendous
<adj.>
U
قابل تحسین
startling
<adj.>
U
قابل تحسین
prodigious
<adj.>
U
قابل تحسین
marvelous
[American]
<adj.>
U
قابل تحسین
marvellous
[British]
<adj.>
U
قابل تحسین
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
قابل تحسین
astounding
<adj.>
U
قابل تحسین
astonishing
<adj.>
U
قابل تحسین
amazing
<adj.>
U
قابل تحسین
admires
U
تحسین کردن
applaud
U
تحسین کردن
revelery
U
شادی
pleasance
U
شادی
joyance
U
شادی
exultation
U
شادی
curvet
U
شادی
airiness
U
شادی
capered
U
شادی
rejoicings
U
شادی
capers
U
شادی
joy
U
شادی
joys
U
شادی
gaiety
U
شادی
glee
U
شادی
jubilation
U
شادی
gala
U
شادی
joyless
U
بی شادی
caper
U
شادی
rejoicing
U
شادی
galas
U
شادی
self admiration
U
تحسین خود خودپسندی
laudatory
U
مربوط به تحسین وتمجید
laudative
U
مربوط به تحسین وتمجید
acclamatory shaus
U
فریادهای تحسین امیز
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
ilolater
U
ستایشگر تحسین کننده
acclamation
U
آفرین
[تشویق]
[تحسین]
revel
U
شادی کردن
revels
U
شادی کردن
joy
U
شادی کردن
jubilee
U
روز شادی
reveled
U
شادی کردن
reveling
U
شادی کردن
revelled
U
شادی کردن
revelling
U
شادی کردن
joys
U
شادی کردن
mirthfulness
U
شادی ونشاط
effervescence
U
طراوت و شادی
plaudit
U
هلهله شادی
fool's paradise
U
شادی احمقانه
jubilees
U
روز شادی
breezy
U
شادی بخش
jubilate
U
فریاد شادی
happiness
U
شادی خوشنودی
high jinks
U
سروصدا و شادی
mirth
U
نشاط شادی
f.mirth
U
شادی جشن
cock-a-hoop
U
شادی کنان
joie de vivre
U
زیست شادی
exultance
U
وجد و شادی
joyously
U
از روی شادی
banzai
U
هلهله شادی
merriment
U
ابراز شادی
overpraise
U
بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to be filled with a
U
تحسین کردن درشگفت شدن
gleefully
U
از روی شادی و خوشحالی
they returned in triumph
U
شادی کنان برگشتند
carnival
U
کاروان شادی جشن
tragicomedy
U
دارای حزن و شادی
exulted
U
شادی کردن وجدکردن
exulting
U
شادی کردن وجدکردن
exults
U
شادی کردن وجدکردن
To be in raptures . To be overjoyed .
U
غرق در شادی بودن
carnivals
U
کاروان شادی جشن
with rejoicings and embraces
U
با شادی و فریاد هورا
elation
U
ترفیع سرفرازی شادی
ovations
U
شادی وسرور عمومی
tragicomedies
U
دارای حزن و شادی
ovation
U
شادی وسرور عمومی
exult
U
شادی کردن وجدکردن
to meet any one's a
U
مورد تحسین کسی واقع شدن
to be psyched for somebody
[American E]
U
در شادی کسی سهیم شدن
caper
U
از روی شادی جست وخیزکردن
to be pleased for somebody
U
در شادی کسی سهیم شدن
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
capered
U
از روی شادی جست وخیزکردن
capers
U
از روی شادی جست وخیزکردن
whoopla
U
عیاشی و شادی پر سرو صدا
He was transported with joy.
U
از شادی درپوست نمی گنجید
to be glad for somebody's sake
U
در شادی کسی سهیم شدن
fly in the ointment
<idiom>
U
یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
gee whiz
<idiom>
U
بافریاد شادی خود رانشان دادن
She was transported with joy .
U
شادی تمام وجودش را فرا گرفت
jobilate
U
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
inequality operator
U
نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
kirmess
U
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
mardi gras
U
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoicingly
U
شادی کنان وجد کنان
rejoiced
U
شادی کردن وجد کردن
rejoices
U
شادی کردن وجد کردن
rejoice
U
شادی کردن وجد کردن
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com