English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embargo U تحریم ممنوعیت
embargoes U تحریم ممنوعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restriction U ممنوعیت
interdict U ممنوعیت
embargo U ممنوعیت
illicitness U ممنوعیت
embargoes U ممنوعیت
prohibition U ممنوعیت
restrictions U ممنوعیت
left the ban U رفع ممنوعیت
interdict U جلوگیری ممنوعیت
exchange restricition U ممنوعیت ارزی
principle of exclusion U اصل ممنوعیت
impermissibility U غیر مجازی ممنوعیت
bank restriction U ممنوعیت تعویض پول با طلا
lockouts U تحریم
lockout U تحریم
declaring as unlawful U تحریم
prohibition U تحریم
divestiture U تحریم
interdict U تحریم
incitement U تحریم
boycott U تحریم
embargoes U تحریم
boycotted U تحریم
embargo U تحریم
boycotts U تحریم
boycotting U تحریم
boycotted U تحریم معاملات
boycott U تحریم معاملات
labor boycott U تحریم کار
boycotted U تحریم کردن
banning U تحریم کردن
bans U تحریم کردن
boycott U تحریم کردن
ban U تحریم کردن
boycotting U تحریم کردن
economic sanctions U تحریم اقتصادی
blackball U تحریم کردن
boycotting U تحریم معاملات
prohibiting U تحریم کردن
prohibit U تحریم کردن
injunctions U تحریم معاملات
injunction U تحریم معاملات
boycotts U تحریم کردن
prohibition U تحریم ممانعت
taboos U حکم تحریم
taboo U حکم تحریم
boycotts U تحریم معاملات
blackballed U تحریم کردن
prohibits U تحریم کردن
blackballs U تحریم کردن
blackballing U تحریم کردن
banning U حکم تحریم یاتکفیر
bans U حکم تحریم یاتکفیر
ban U حکم تحریم یاتکفیر
to boycott anation U ملتی را تحریم قراردادن
to boycott goods U تحریم کردن کالا
proscribing U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribe U ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribed U ممنوع ساختن تحریم کردن
disseisin U تحریم کسی ازتصرف ملک خود
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
peace pact U میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
prohibit U ممنوع کردن تحریم کردن
lock out U حبس کردن تحریم کردن
prohibiting U ممنوع کردن تحریم کردن
prohibits U ممنوع کردن تحریم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com