English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outfit U تجهیزات حفاری
outfits U تجهیزات حفاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drill extractor U التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
excavation U حفاری
diggings U حفاری
drilling mud U گل حفاری
dig U حفاری
digs U حفاری
drilling U حفاری
trench excavator U ماشین حفاری
earth excavating U حفاری زمین
rotary drilling U حفاری دورانی
sappers U قسمت حفاری
drillship کشتی حفاری
excavate U حفاری کردن
unearths U حفاری کردن
unearthing U حفاری کردن
unearthed U حفاری کردن
unearth U حفاری کردن
excavating U حفاری کردن
excavates U حفاری کردن
excavated U حفاری کردن
sapper U قسمت حفاری
back hoe U بیل حفاری
back shovel U بیل حفاری
drilling pipe U سوزن حفاری
inclined drilling U حفاری مایل
digger U الت حفاری
drilling bit U مته حفاری
drilling capacity U فرفیت حفاری
scoops U ماشین حفاری
scooping U ماشین حفاری
scooped U ماشین حفاری
earth excavating U حفاری زمین
scoop U ماشین حفاری
crowed shevel U بیل حفاری
boring pipe U لوله حفاری
mud flush rotary U حفاری اورانی
common excavation of structure U حفاری عمومی ساختمان
navvies U کارگرحفار ماشین حفاری
hoed U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoes U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
pool tool U حفاری با میله توپر
jetting tube U لوله تزریق در حفاری
open cut U حفاری در فضای باز
adamantine drilling U حفاری با مته ساچمهای
navvy U کارگرحفار ماشین حفاری
hoe U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
core U نمونه مواد حفاری
cores U نمونه مواد حفاری
archeological dig U حفاری باستان شناسی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
grabbing U بیل حفاری دندانه دار
grab U بیل حفاری دندانه دار
grabs U بیل حفاری دندانه دار
grabbed U بیل حفاری دندانه دار
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
bored well U چاهی که بوسیله مته حفاری شده باشد
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
jars U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
jar U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
fixture U تجهیزات
materiel U تجهیزات
equipment U تجهیزات
equipments U تجهیزات
appliances U تجهیزات
appliance U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
parroted U تجهیزات ای اف اف
parrots U تجهیزات ای اف اف
parrot U تجهیزات ای اف اف
accouterment U تجهیزات
parroting U تجهیزات ای اف اف
rig U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
rigged U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
rigs U تجهیزات
device U تجهیزات
devices U تجهیزات
transfer equipment U تجهیزات
king pile U تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
extra equipment U تجهیزات اضافی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
war material U تجهیزات جنگی
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
telephone equipment U تجهیزات تلفن
handling equipment U تجهیزات بار
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
protective equipment U تجهیزات حفافتی
radar equipment U تجهیزات رادار
output equipment U تجهیزات خروجی
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
standby equipment U تجهیزات جانشینی
technical equipment U تجهیزات فنی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
machine equipment U تجهیزات ماشین
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
capital equipments U تجهیزات سرمایهای
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
cryptoequipment U تجهیزات رمز
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
critical materials U تجهیزات مهم
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
garage equipment U تجهیزات گاراژ
turning attachment U تجهیزات تراشکاری
accessory equipment U تجهیزات یدکی
plants U تجهیزات کارگاه
mobilization U تجهیزات قوا
plant U تجهیزات کارگاه
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
arsenal U ساختمان تجهیزات نظامی
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
shuttles U بردن افرادو تجهیزات
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
shuttled U بردن افرادو تجهیزات
shuttle U بردن افرادو تجهیزات
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
plant records U امار تجهیزات کارگاه
panoply U تجهیزات و ارایش کامل
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
grinding attachment U تجهیزات سنگ سمباده
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
die sinking attachment U تجهیزات فرز حدیده
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
well-appointed U دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
cam grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قوسی
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
friendly interface U ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
decus U Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
kelly drive bushing U اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com