Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
subrogation
U
جانشینی
vicegerency
U
جانشینی
substitution
U
جانشینی
replacements
U
جانشینی
vicarious
U
جانشینی
locum tenecy
U
جانشینی
replacement
U
جانشینی
vicariousness
U
جانشینی
succession
U
جانشینی
successions
U
جانشینی
substitution effect
U
اثر جانشینی
succession
U
ردیف جانشینی
complete substitution
U
جانشینی کالاها
substitute material
U
مواد جانشینی
subsitute
U
جانشینی کالاها
paradigmatic axis
U
محور جانشینی
expromission
U
جانشینی بدهکار
partial substitution
U
جانشینی مصرف
elasticity of substitution
U
کشش جانشینی
displacement reaction
U
واکنش جانشینی
potential substitution
U
جانشینی بالقوه
replacement capital
U
سرمایه جانشینی
standby time
U
زمان جانشینی
subsittution effect
U
اثر جانشینی
substitutionary
U
تعویض جانشینی
successions
U
ردیف جانشینی
substitution
U
تعویض جانشینی
aliases
U
نام جانشینی که به فایل
vicarious conditioning
U
شرطی شدن جانشینی
who claims the succession ?
U
چه کسی ادعای جانشینی
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
supersession
U
جانشینی لغو شدگی
alias
U
نام جانشینی که به فایل
replacement investment
U
سرمایه گذاری جانشینی
displacement titration
U
تیتر کردن جانشینی
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
partial substitution
U
جانشینی کامل برای دو کالا
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
u
U
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
blind score
U
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
appliances
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
instrumentation
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
acoutrement
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
output equipment
U
تجهیزات خروجی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
handling equipment
U
تجهیزات بار
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
outfits
U
تجهیزات حفاری
plant
U
تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
mobilization
U
تجهیزات قوا
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
technical equipment
U
تجهیزات فنی
plants
U
تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
war material
U
تجهیزات جنگی
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
critical materials
U
تجهیزات مهم
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
outfit
U
تجهیزات حفاری
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
radar equipment
U
تجهیزات رادار
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
U
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com