Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lathe shop
U
تراشکاری
turning
U
تراشکاری
lathe work
U
تراشکاری
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
turnings
U
برادههای تراشکاری
turnings speed
U
سرعت تراشکاری
turning tool
U
ابزار تراشکاری
longitudinal turning
U
تراشکاری طولی
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
lathing
U
تخته کوبی تراشکاری
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machined
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machines
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
acoutrement
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
device
U
تجهیزات
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
materiel
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
handling equipment
U
تجهیزات بار
output equipment
U
تجهیزات خروجی
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
critical materials
U
تجهیزات مهم
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
mobilization
U
تجهیزات قوا
technical equipment
U
تجهیزات فنی
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
radar equipment
U
تجهیزات رادار
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
plants
U
تجهیزات کارگاه
plant
U
تجهیزات کارگاه
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
war material
U
تجهیزات جنگی
outfit
U
تجهیزات حفاری
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
outfits
U
تجهیزات حفاری
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
U
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com